درسهایی از قرآن

درسهایی از قرآن

پاسخ مسابقه درسهایی از قرآن
درسهایی از قرآن

درسهایی از قرآن

پاسخ مسابقه درسهایی از قرآن

درسهایی از قرآن با موضوع جایگاه امام و رهبری در جامعه

,جواب درسهایی از قران, پاسخ درسهایی از قرآن, جواب درس هایی از قران, پاسخ درس هایی از قران, جواب درس هایی از قرآن, پاسخ درس هایی از قرآن, پاسخ درسهایی از قران, جواب درسهایی از قرآن, درسهایی از قرآن, درسهایی از قران, پاسخ سوالات درسهایی از قرآن, جواب سوالات درسهایی از قرآن, درس هایی از قران, جواب درسهایی از قران این هفته, درسهایی ازقران, درس هایی از قرآن, پاسخ سوالات درس هایی از قران, پاسخ سوالات درسهایی از قران, جواب سوالات درس هایی از قران, جواب سوالات درسهایی از قران, جواب مسابقه درسهایی از قرآن, پاسخ سوالات درس هایی از قرآن, درسهایی از قرآن جواب, پاسخ درسهایی ازقران, جواب درسهایی ازقران, سوالات درسهایی از قرآن, جواب سوالات درس هایی از قرآن, پاسخنامه درسهایی از قرآن, پاسخ درسهایی ازقرآن,
 جایگاه امام و رهبری در جامعه
تاریخ پخش: 17/01/96
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
عزیزان سال 96 را آغاز کردید، در ماه رجب هستیم و در آستانه‌ی تولد دو امام، امام جواد و حضرت علی(ع). چون در آستانه‌ی تولد دو امام هستیم، من خواستم در مورد امامت و رهبری صحبت کنم. اول اینکه در طول تاریخ مردم رهبر داشتند. چه زندگی‌های بدوی، چه شهری، دایره‌های کوچک، بزرگ، سنتی، مدرن، ساده، پیچیده، یعنی هیچوقت هیچ کجا اینطور نبوده که یک جمعیتی باشند و اینها کدخدا و رئیس نداشته باشند.
1- نظم و انتظام جامعه، نیازمند حاکم مقتدر
حضرت امیر در نهج‌البلاغه می‌فرماید: «لا بُدَّ لِلنَّاسِ‏ مِنْ أَمِیر» (نهج‌البلاغه/خطبه 40) مردم رهبر می‌خواهند. حالا رهبرشان یا خیر، یا شر. چون بی‌ رهبری و مدیریت هرج و مرج می‌شود. زندگی اجتماعی، بله یکوقت یک ماشین در خیابان است، هرجا می‌خواهی پارک کن. اما اگر خیابان‌ها پر از ماشین شد اینجا پلیس می‌خواهد. کجا بایستد، کجا نایستد، کجا جریمه کند. وقتی چند نفر شدیم و گروهی شدیم، قانون می‌خواهد. حیوان‌ها هم، آنهایی که مثل زنبور عسل زندگی‌شان دسته جمعی است، آنها هم ملکه و دروازه بان دارند. حساب و کتاب دارند. در قرآن می‌گوید: حضرت موسی می‌خواست به کوه طور برود، یک سی روز قول داده بود، قرار گذاشته بودند که کوه طور بروند، به برادرش گفت: «لِأَخِیهِ هارُونَ اخْلُفْنِی‏» (اعراف/142) هارون تو خلیفه من باش. یعنی این سی روز که نیستم... بابا یک چوپان ده تا بزغاله را ول نمی‌کند برود. یک چوپان ده تا بز داشته باشد، خواسته باشد برود، این ده تا بز را به کس دیگر می‌سپارد. بنابراین مدیر و رهبر ضرورت دارد.
تعبیراتی    در مورد رهبری گفتند، از رویش برای شما می‌خوانم. «إِنَّ الامَامَةَ خِلافَةُ اللَّهِ‏ وَ خِلافَةُ الرَّسُولِ (ص)» (کافی/ج1/ص198) امام جانشین خدا و رسول است. نظام مسلمین بند به امام است. صلاح دنیا، عزت مؤمنین، راه دور نرویم. یک کسی خیلی هم مذهبی نبود، اهل نماز و تقوا و ولایت فقیه و حزب اللهی نبود. ایشان می‌گفت: مملکت ما رهبر می‌خواهد. گفتم: تو خیلی چیزها را لا ابالی هستی. گفت: من تاجر هستم. کار به دین ندارم. ولی تاجر هستم. اگر مملکت رهبر نداشته باشد، مسئولین با هم دعوایشان می‌شود. مسئولین هم با هم دعوا کنند، اعتبار ما ساقط می‌شود دیگر کسی از ما جنس نمی‌خرد. قرارداد امضاء نمی‌کند. مملکت باید آرام باشد که من پول دربیاورم. بنابراین من رهبری را می‌خواهم برای اینکه مملکت را آرام کند تا من بتوانم تجارت کنم. کاری به دین هم نداشت. می‌گفت: کار به دین ندارم! هرجا سه نفر می‌خواستند مسافرت بروند، حضرت فرمود: یکی از شما سه نفر مدیر بشوید. این ولایت فقیه در آمریکا هست. منتهی ما عربی می‌گوییم: ولایت فقیه، اینها وحشت کردند. نه! تمام کره‌ی زمین ولایت فقیه دارند. چرا؟
ولایت فقیه یعنی یک نفر حرف آخر را بزند. در آمریکا ولایت فقیه است. بین بوش رئیس جمهور قبلی و رئیسش دعوا شد. بالاخره گفتند: چه کسی حرف آخر را بزند؟ گفتند: قوه قضاییه! آن قاضی گفت: حق با بوش است. ولایت فقیه یعنی هروقت بین افراد و گروه‌ها و سیاسیون اختلاف شد، یک نفر بیاید قیچی کند و حرف آخر را بزند. منتهی زنده باد جمهوری اسلامی که می‌گوید: حرف آخر را یک مجتهد عادل بزند. بنابراین اینطور نیست که ولایت فقیه برای ما باشد. همه دنیا ولایت فقیه دارند، یعنی در اختلافات یک نفر باید حرف آخر را بزند. صلاح دنیا، عزت مؤمنین، تعبیر شده «الامام کالشمس» مثل خورشید است، نور می‌دهد. مثل آب است، گوارا است برای آدم تشنه! نوری است که همه‌جا سیطره دارد. تشبیه به پدر شفیق شده است. برادر شفیق، مادر مهربان، امین خدا، حجت خدا، اینها همه در روایت است منتهی من دیگر بخواهم یکی یکی بنویسم، وقت نمی‌رسد. 
داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد