درسهایی از قرآن

درسهایی از قرآن

پاسخ مسابقه درسهایی از قرآن
درسهایی از قرآن

درسهایی از قرآن

پاسخ مسابقه درسهایی از قرآن

درسهایی از قرآن با موضوع نقش امام باقر(علیه‌السلام) در پرورش عالمان دین

,جواب درسهایی از قران, پاسخ درسهایی از قرآن, جواب درس هایی از قران, پاسخ درس هایی از قران, جواب درس هایی از قرآن, پاسخ درس هایی از قرآن, پاسخ درسهایی از قران, جواب درسهایی از قرآن, درسهایی از قرآن, درسهایی از قران, پاسخ سوالات درسهایی از قرآن, جواب سوالات درسهایی از قرآن, درس هایی از قران, جواب درسهایی از قران این هفته, درسهایی ازقران, درس هایی از قرآن, پاسخ سوالات درس هایی از قران, پاسخ سوالات درسهایی از قران, جواب سوالات درس هایی از قران, جواب سوالات درسهایی از قران, جواب مسابقه درسهایی از قرآن, پاسخ سوالات درس هایی از قرآن, درسهایی از قرآن جواب, پاسخ درسهایی ازقران, جواب درسهایی ازقران, سوالات درسهایی از قرآن, جواب سوالات درس هایی از قرآن, پاسخنامه درسهایی از قرآن, پاسخ درسهایی ازقرآن,
 فروشگاه تی شرت محرم طرح عرشیان,فروش تی شرت محرم طرح عرشیان,فروش اینترنتی تی شرت محرم طرح عرشیان,فروش آنلاین تی شرت محرم طرح عرشیان,خرید تی شرت محرم طرح عرشیان,خرید اینترنتی تی شرت محرم طرح عرشیان,خرید پستی تی شرت محرم طرح عرشیان,خرید ارزان تی شرت محرم طرح عرشیان,خرید آنلاین تی شرت محرم طرح عرشیان,خرید نقدی تی شرت محرم طرح عرشیان,خرید و فروش تی شرت محرم طرح عرشیان,فروشگاه رسمی تی شرت محرم طرح عرشیان,فروشگاه اصلی تی شرت محرم طرح عرشیان,بهترین تی شرت محرم طرح عرشیان,
نقش امام باقر(علیه‌السلام) در پرورش عالمان دین
تاریخ پخش: 18/06/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
عزیزان پای تلویزیون شب جمعه‌ای است که با شهادت امام باقر تطبیق می‌کند. مقداری می‌خواهیم راجع به امام باقر صحبت کنیم. نکات آموزنده و درسی. خود امام باقر در کربلا بود. چون امام سجاد در کربلا بود، امام سجاد بچه‌اش را هم آورده بود.
1- حضور امام باقر(علیه‌السلام) در ماجرای عاشورا
امام باقر سه، چهار ساله بود. یعنی امام باقر صحنه کربلا را دیده بود. شهادت امام حسین را دید. اسارت زینب را دید. کوفه و شام هم رفت. امام باقر می‌نشست، امام جمعه به امیرالمؤمنین لعنت می‌کرد، طبق دستور معاویه. به گفته ابن ابی الحدید. امام باقر بچه بود، می‌دید خطیب امام جمعه به امیرالمؤمنین ناسزا می‌گوید. جسارت‌ها را دید. به امام باقر می‌رسیدند، به جای باقر می‌گفتند: «انت بقر» جسارت می‌کردند. حالا باقر یعنی چه؟ این باقر، بَقَر یعنی شکاف. دیدید نوک قایق تیز است که آب را بشکافد. هواپیما نوکش تیز است که هوا را بشکافد. باقرالعلوم یعنی علم را می‌شکافد، پژوهش می‌کند و عمیق است. گاهی وقت‌ها بعضی آیات قرآن را امام می‌فرمود: اگر من اهلش را پیدا می‌کردم از این آیه تمام دین را درمی‌آوردم. منتهی کسی نیست بفهمد، یعنی شاگرد ندارم. شناخت عمیق، این پژوهش‌هایی که الآن هست، بعضی‌هایش عمیق است. بعضی‌هایش نیمه عمیق است و بعضی‌هایش هم چسباندنی است. یک تکه از این کامپیوتر برمی‌دارد. یک تکه از آن سایت برمی‌دارد. یک تکه از آن اینترنت می‌گیرد و یک چیزهایی به هم می‌چسبانند و پژوهش‌ها هم پژوهش نیست. باقر یعنی محقق، الآن اگر شما به عوام بگویی: نفت چیست؟ می‌گوید: همین که در چراغ است. ولی آنهایی که شکافنده علم هستند از این نفت در دنیای پتروشیمی هزار چیز در می‌آورد. از این نفت هزار چیز درمی‌آورد. امام باقر یعنی یک عمقی دارد...
ما از دریا چه می‌فهمیم؟ آب... آنهایی که یک خرده واردتر هستند، شنا هم می‌روند. شیرجه هم می‌روند. آنهایی که واردتر هستند وسط دریا شیرجه هم می‌روند. غواص کسی است که در عمق دریا می‌رود و لؤلؤ و مرجان بیرون می‌آورد. این را باقر می‌گویند. یعنی در عمقش رفت و نکته بیرون آورد. حالا برای اینکه یک خورده باقر را معنا کنم، یک مطلبی را در یکی از جلسه‌ها گفتم. 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید

درسهایی از قرآن: شیوه آموزش دین به مردم 28/05/95

,جواب درسهایی از قران, پاسخ درسهایی از قرآن, جواب درس هایی از قران, پاسخ درس هایی از قران, جواب درس هایی از قرآن, پاسخ درس هایی از قرآن, پاسخ درسهایی از قران, جواب درسهایی از قرآن, درسهایی از قرآن, درسهایی از قران, پاسخ سوالات درسهایی از قرآن, جواب سوالات درسهایی از قرآن, درس هایی از قران, جواب درسهایی از قران این هفته, درسهایی ازقران, درس هایی از قرآن, پاسخ سوالات درس هایی از قران, پاسخ سوالات درسهایی از قران, جواب سوالات درس هایی از قران, جواب سوالات درسهایی از قران, جواب مسابقه درسهایی از قرآن, پاسخ سوالات درس هایی از قرآن, درسهایی از قرآن جواب, پاسخ درسهایی ازقران, جواب درسهایی ازقران, سوالات درسهایی از قرآن, جواب سوالات درس هایی از قرآن, پاسخنامه درسهایی از قرآن, پاسخ درسهایی ازقرآن,
 فروشگاه آموزش خیاطی با الگو,فروش آموزش خیاطی با الگو,فروش اینترنتی آموزش خیاطی با الگو,فروش آنلاین آموزش خیاطی با الگو,خرید آموزش خیاطی با الگو,خرید اینترنتی آموزش خیاطی با الگو,خرید پستی آموزش خیاطی با الگو,خرید ارزان آموزش خیاطی با الگو,خرید آنلاین آموزش خیاطی با الگو,خرید نقدی آموزش خیاطی با الگو,خرید و فروش آموزش خیاطی با الگو,فروشگاه رسمی آموزش خیاطی با الگو,فروشگاه اصلی آموزش خیاطی با الگو,بهترین آموزش خیاطی با الگو,،فروشگاه آموزش خیاطی با الگو,فروشگاه اینترنتی آموزش خیاطی با الگو,آموزش خیاطی با الگو جدید,خرید آموزش خیاطی با الگو جدید,خرید اینترنتی آموزش خیاطی با الگو جدید,خرید پستی آموزش خیاطی با الگو جدید,خرید ارزان آموزش خیاطی با الگو جدید,خرید با تخفیف آموزش خیاطی با الگو,آموزش خیاطی با الگو اصل,خرید آموزش خیاطی با الگو اصل,خرید اینترنتی آموزش خیاطی با الگو اصل,خرید پستی آموزش خیاطی با الگو اصل,فروش آموزش خیاطی با الگو اصل, فروش آموزش خیاطی با الگو, خرید مدل جدید آموزش خیاطی با الگو, خرید آموزش خیاطی با الگو, خرید اینترنتی آموزش خیاطی با الگو, قیمت آموزش خیاطی با الگو, مدل آموزش خیاطی با الگو, فروشگاه آموزش خیاطی با الگو, تخفیف آموزش خیاطی با الگو, فروش ویژه آموزش خیاطی با الگو, فروش انلاین آموزش خیاطی با الگو, فروش پستی آموزش خیاطی با الگو, خرید حراجی آموزش خیاطی با الگو, خرید پستی آموزش خیاطی با الگو, فروشگاه آموزش خیاطی با الگو, تخفیف ویژه آموزش خیاطی با الگو, فروش آموزش خیاطی با الگو, فروش اینترنتی آموزش خیاطی با الگو, خرید آنلاین آموزش خیاطی با الگو, ارزان سرای آموزش خیاطی با الگو, تخفیف قیمت آموزش خیاطی با الگو, فروشگاه اینترنتی آموزش خیاطی با الگو, فروش آنلاین آموزش خیاطی با الگو, فروش نقدی اینترنتی آموزش خیاطی با الگو, خرید ارزان آموزش خیاطی با الگو, فروشگاه آنلاین آموزش خیاطی با الگو, خرید باتخفیف آموزش خیاطی با الگو, فروشگاه ویژه آموزش خیاطی با الگو, فروش محدود اینترنتی آموزش خیاطی با الگو, فروشگاه پستی آموزش خیاطی با الگو, خرید نقدی آموزش خیاطی با الگو, خرید عمده آموزش خیاطی با الگو, تحویل درب منزل آموزش خیاطی با الگو, جدیدترین مدل آموزش خیاطی با الگو, خرید عمده آموزش خیاطی با الگو, خرید نقدی جدیدترین آموزش خیاطی با الگو, خرید استثنایی آموزش خیاطی با الگو, قیمت خرید, فروشگاه آموزش خیاطی با الگو,فروش آموزش خیاطی با الگو,فروش اینترنتی آموزش خیاطی با الگو,فروش آنلاین آموزش خیاطی با الگو,خرید آموزش خیاطی با الگو,خرید اینترنتی آموزش خیاطی با الگو,
 شیوه آموزش دین به مردم
تاریخ پخش: 28/05/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
یک حدیثی است حتماً شنیده‌اید. ما این را می‌خواهیم نخ نخش کنیم، برای امت چیز قشنگی است. حدیثی که شنیده‌اید این است. حدیث در کافی است، از مهم‌ترین کتاب‌های شیعه! بعد از قرآن و نهج‌البلاغه و صحیفه، مهم‌ترین کتاب ما کافی است. قَالَ أَبُو عَبْدِاللَّهِ علیه السلام! امام صادق(علیه‌السلام) فرمود! ابو عبد الله در روایات امام صادق(علیه‌السلام) است. در عزاداری‌ها یا اباعبدالله امام حسین(علیه‌السلام) است. اگر حدیثی نوشته است، ابی عبد الله یعنی امام صادق(علیه‌السلام) است. فرمود که «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌وآله) [صلوات حضار] نَزَلَ بِأَرْضٍ قَرْعَاءَ» پیغمبر وارد یک زمینی شد که کویر بود و گیاه نداشت.
1- بهره‌گیری پیامبر از فرصت‌ها برای آموزش مردم
«لا نبات فیها» نبات نداشت. «فَقَالَ لِأَصْحَابِهِ» به اصحاب فرمود: «ائْتُوا بِحَطَبٍ» بروید و هیزم بیاورید. «فَقَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ نَحْنُ بِأَرْضٍ قَرْعَاءَ» زمین کویر است. هیزم در آن نیست. «مَا بِهَا مِنْ حَطَبٍ» هیزم نیست. کویر است. «قَالَ» فرمود: «فَلْیَأْتِ کُلُّ إِنْسَانٌ بِمَا قَدَرَ عَلَیْهِ» هر چقدر می‌توانید. بروید و تاب بخورید، هر چقدر توانستید، کم یا زیاد، جمع کنید. «فَجَاءُوا بِهِ» رفتند و هر کدام یک سیر، دو سیر هیزم آوردند. «حَتَّى رَمَوْا بَیْنَ یَدَیْهِ» پیش پیغمبر ریختند و گفتند: این هیزم! «بَعْضَهُ عَلَى بَعْضٍ» روی هم ریختند. پیغمبر فرمود: «فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص هَکَذَا تَجْتَمِعُ الذُّنُوبُ» گناهان هم اینطوری جمع می‌شود. اول می‌گویی: من که گناهی نکردم. اما اگر دقت کنی، همه‌ی شما انواع گناهان را کرده‌اید. ولی توجه نداشته‌اید. شما اول گفتید: ‌در این بیابان چیزی نیست. ولی وقتی دقت کردید یک چیزهایی پیدا شد. «هَکَذَا تَجْتَمِعُ الذُّنُوبُ ثُمَّ قَالَ» فرمود: «إِیَّاکُمْ وَالْمُحَقَّرَاتِ مِنَ الذُّنُوبِ» مراقب گناهان کوچک باشید. گناهان بزرگ را انسان به یاد دارد. مثلاً ده میلیون از فلانی گرفته است، بیست میلیون از فلانی خریده است. فلانی را چاقو کشیده است، فلانی را... گناهان بزرگ را به یاد دارد. اما اگر گناهان کوچک است، ولی مثلاً یک فقیری می‌آید، آدم روی فقیر تشر می‌زند، شب هم که می‌خواهد بخوابد، فکر نمی‌کند که گناه کرده است. چیزی نیست. حالا من گفتم که برو تو دیگر، نمی‌خواهد حرف بزنی! خفه شو! ممکن است یک کلمه‌ای گفته باشی، پیش خودت چاقو کشی نیست. کشت و کشتار نیست، اما به یک مسلمانی و یک انسانی گفته‌ای خفه شو! این رقمی گناهان جمع می‌شود. : «إِیَّاکُمْ وَالْمُحَقَّرَاتِ مِنَ الذُّنُوب فَإِنَّ لِکلِّ شیْءٍ طَالِباً أَلَا و َإِنَّ طَالِب َهَا یَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ» (اصول کافی، ج3، ص394، روایة3)
این حدیث ساده است. من هم از بچگی با کم و زیادش این حدیث را شنیده‌ایم. شاید کسی نباشد یا کم کسی باشد که این حدیث را نشنیده باشد. پیغمبر در زمینی و بیابان و کویری که گیاه نبود، به اصحابش فرمود: بروید هیزم جمع کنید، گفتند: اینجا کویر است، فرمود: بروید و دقت کنید. دقت کردند و هر کدام یک مقداری آوردند و روی هم ریختند و یک انبوه هیزم شد. از این حدیث نکاتی درمی‌آید که برای دانشگاه و برای آموزش و پرورش و برای همه مفید است. 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید

درسهایی از قرآن با موضوع سبک زندگی پیامبر اکرم و امام سجاد علیه السلام


سبک زندگی پیامبر اکرم و امام سجاد علیه السلام

تاریخ پخش: 23/02/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بینندگان عزیز پای تلویزیون بحث را زمان می‌بینند، که تولد امام سجاد(علیه‌السلام) پنجم شعبان بحث می‌شود. در جلسه‌ی قبل به مناسبت اینکه روز مبعث بود. سیره‌ی پیغمبر را می‌گفتیم. ولی چون گاهی حاشیه رفتیم، تمام نشد. این نیم ساعت را هفت و هشت دقیقه‌اش را آن حرف‌هایی که هفته گذشته راجع به سیره‌ی پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نگفتم، را می‌گویم. که به خودمان نمره بدهیم. فاصله‌ی ما با پیامبر چقدر است؟ چقدر ما به پیامبر شباهت داریم؟ بعد هم راجع به امام سجاد(علیه‌السلام) صحبتی می‌کنیم.
1- توجه پیامبر اکرم به عطر و مسواک
* پیغمبر ما با مسواک خیلی رابطه‌اش نزدیک بود. گاهی چوب مسواکش را پشت گوشش می‌گذاشت. قدیم نجارها هم قلم‌شان را اینجا می‌گذاشتند. وقتی پیامبر از دنیا رفت، بدن پیامبر را که بلند کردند، دیدند زیر متکایش چوب مسواک است! مسواک خیلی برکات دارد. از جمله اینکه یک رکعت نماز را هفتاد برابر می‌کند.
* روز عید فطر که می‌شد، اول به خانم‌هایش عطر می‌زد، بعد به خودش عطر می‌زد. عطر برمی‌داشت و به خانم‌هایش عطر می‌زد.
* راه رفتنش طبیعی بود.
* در بین رنگ‌ها رنگ سبز و سفید را بیش‌تر دوست می‌داشت.
* یک لباس نو که می‌خرید، لباس قبلی را به یک برهنه‌ای می‌داد، تا بپوشد.

* جنس لباسش از پنبه بود. رابطه پنبه با پوست بدن، بهتر از پشم و کتان است. اما الان افتخار می‌کنیم که این پشمی است. پنبه نیست. ولی در اسلام سفارش شده است که لباس باید پنبه‌ای باشد. این را ممکن است، افرادی که متخصص، پزشکانی که متخصص امراض پوستی هستند، ممکن است رازش را کشف کنند. چون قرآن ما و همه‌ی احادیث ما راز دارند.

 


برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید

درسهایی از قرآن با موضوع توقعات بجا و نابجا (2) با موضوع 13/12/94

توقعات بجا و نابجا(1)
توقعات بجا و نابجا(2)
تاریخ پخش: 13/12/94
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بحث توقع را داشتیم و در این جلسه می‌خواهیم درمان توقع را به همراه مطالب دیگری بگوییم.
درمان توقع چیست؟ قرآن می‌گوید: ای پیغمبر! چشمت را به زرق و برق دیگران نینداز. «وَلَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ» (طه/131) چشم‌هایت را! «وَلَا تَمُدَّنَّ» مد یعنی کشیده. یعنی طولانی نکن، یعنی به زرق و برق دنیا که رسیدی همینطور مات زده نشو. خیره نشو. «وَلَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا» (طه/131) اگر ما افرادی را کامیاب کردیم، و یک چیزهایی به آن‌ها دادیم.
1- دوری از نظر به اموال دیگران
 تو همینطور نسبت به زرق و برق بهت زده نباش. «وَلَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ» آیه‌ی دیگر می‌فرماید: «وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّـهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ» (نساء/32) اگر یک چیزی به یک کسی دادیم، به تو ندادیم، تو به آنچه خدا داده است، راضی باش. چون ما نمی‌دانیم، پشت این نعمت‌ها چیست؟‌ گاهی وقت‌ها یک ماشین با یک سرعتی می‌رود، یک ماشین ناراحت است که چرا ماشینش مثل آن ماشین نیست. بعد می‌بینی که... بگذار ببینیم که کدام یک به نتیجه می‌رسند؟ یک مثالی در ایران است که می‌گویند: جوجه‌ها را باید آخر پاییز شمرد. خیلی از این‌ها که رشد اقتصادی بالایی می‌کنند، بعد چنان سرنگون می‌شوند. رانندگی‌های کذایی چه تصادف‌هایی را ایجاد می‌کنند. خیلی چشم ندوزید. یک نفر خوشگل‌تر از شماست، نگو خوشا به حالت! ممکن است آن فرد خوشگل مشکلاتی در زندگی‌اش داشته باشد، که آن آدم زشت نداشته باشد. به کسی خوشا به حالت نگویید. هر چه خدا به شما داده است...
منتها کوتاهی هم نکن،‌ بگویی پس من دنبال کار نمی‌روم، دنبال تلاش نمی‌روم. شما مقداری که می‌توانی سعی کن. «وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ» (نجم/39) سعی خودت را بکن، حالا شد، شد، نشد! نشد! نگوییم تو بی‌عرضه بودی. تو بی‌هنر بودی. توان خودتان را کم نگذارید. هر چقدر می‌توانید تلاش کنید. قرآن می‌گوید: کاری که می‌کنید، حقش را انجام دهید. «وَجَاهِدُوا فِی اللَّـهِ حَقَّ جِهَادِهِ» (حج/78) «اتَّقُوا اللَّـهَ حَقَّ تُقَاتِهِ» (آل‌عمران/102) «یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ» (بقره/121) یعنی کاری که می‌کنید نمره‌ی بیست باشد. حالا اگر نمی‌شود نمره‌ی بیست باشد، لااقل نمره‌ی هجده باشد. «فَاتَّقُوا اللَّـهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ» (تغابن/16) «وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم» (انفال/60) «فَاقْرَ‌ءُوا مَا تَیَسَّرَ‌ مِنَ الْقُرْ‌آنِ» (مزمل/20) یعنی کم نگذارید. در تلاش، تحصیل، پژوهش، تحقیق، کار، مشورت، شما کم نگذارید. اما گاهی وقت‌ها من کوتاهی نکرده‌ام، اما نشد، خوب نشد که نشد. به یک زرق و برق‌هایی خیره نشوید.
گاهی نگاه به ضعفا کنید. زن و شوهر در خانه نشسته‌اند، فلانی مبلمانش چه شد، ماشینش چه شد، خانه‌اش چه شد، چه شد، چه شد، چه شد! مرتب این‌ها را می‌گوید که شوهر را وادار کند برود از بانک‌ها وام بگیرد، وام می‌گیرد باید سود بدهد، سود که داد ورشکست می‌شود، بدهکار می‌شود. خانه ساخته است بفروشد، روی دستش می‌ماند، نشده است، ورشکست می‌شود. همدیگر را تحریک می‌کنند. به ضعفا نگاهی بکنیم. چقدر خانواده شهید داریم؟‌ جوان داد.
2- دوری از توقعات نابجا در ازدواج فرزندان
این پسر رفته است با موردی که مادرش راضی نیست ازدواج کرده است. حالا ادب اقتضاء می‌کند، حق مادر اقتضاء می‌کند که انسان ازدواجش را به مادر بگوید. حالا این پسر رفته و خودش یک زن انتخاب کرده است. پسر کار خوبی نکرده است. آقازاده‌ای که بدون مشورت با پدر و مادرش خودش انتخاب می‌کند، این نمک به حرامی کرده است. یعنی کار بدی کرده است. بیش از کار بد، بی‌ادبی کرده است، به والدینش احترام نگذاشته است. پسر را می‌گویم. اما اینطور هم نیست که حالا که بدون اجازه من رفتی با فلانی ازدواج کردی، یک: طلاق! دو: ‌از خانه بیرون برو! سه:... اصلاً این مادر کودتا می‌کند. خانم: مسلمان هستی یا نه؟ قرآن کتاب آسمانی ما هست یا نه؟ پیغمبر(ص) را قبول داری یا نه؟‌ چهارده معصوم(ع) را قبول داری یا نه؟ پیغمبر، خدا و چهارده معصوم می‌گویند پسر می‌تواند برود و داماد شود. ادب، اخلاق، وجدان اقتضاء‌ می‌کند، پسر با پدر و مادر مشورت کند، حالا اگر پسر بی‌ادبی و بی‌وجدانی کرد، می‌توانید از خانه بیرونش کنید؟‌ شما می‌توانید نفرینش کنید؟‌ ان‌شاء‌الله جنازه‌ات را برای من بیاورند. که چه؟ ‌چرا نفرین می‌کنی؟ آخر بدون اجازه من رفته است و ازدواج کرده است. خوب کار بدی کرده است. اما اگر هر کس کار بدی کرد. می‌شود نفرینش کرد؟‌ بعضی از ما مسلمانِ مسلمانِ مسلمانِ مسلمانِ نیستیم. می‌گویم من! من باید برای پسرم... من آرزو داشتم که این پسر وقتی داماد شد به من بگویند مادر داماد! من این یک پسر را داشتم. من دو تا پسر بیش‌تر نداشتم. بقیه‌ی پسرهایم با اجازه من بود. نمی‌دانم این یکی چرا با اجازه‌ی من نشد. همینطور یک چیزهایی را می‌بافیم. نزد خودمان با توقعمان یک بافته‌هایی را فکر می‌کنیم.
3- حکومت مرد در خانه، نه تحکّم و زورگویی
حالا که شوهر است، حق تحکم دارد؟ مرد در خانه حق تحکم ندارد. حق حکومت دارد. این آیه را بعضی‌ها بد معنا نکنند. من دیدم جوانی را با خانمش گرفتار شده بود، گفت: به خانمم می‌گویم آب بده، می‌گوید: خودت بردار بخور. مگر قرآن نمی‌گوید: «الرِّ‌جَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ» (نساء/34) نگفته است که زنان کلفت تو هستند. بله اگر زن آب به دست شوهرش بدهد، مهر این خانم در دل شوهرش بیش‌تر می‌شود. کار کار خوبی است، خانم آب بدهد، مرد آب بدهد، به خانمش! این لیوان آب را تعارف کنم، این کار خوبی است. اما اگر این کار را نکردیم، اینطور نیست که حالا بگوییم:‌ نه! ما با ایشان سازگار نیستیم. «الرِّ‌جَالُ قَوَّامُونَ» او باید کلفت من باشد. اینطور نیست.
آدمی که توقع دارد، خودش را می‌سوزاند و هر کس هم که با او باشد را می‌سوزاند. کسی که توقع اضافه دارد... ایشان عمره رفت، ولی با من خداحافظی نکرد. حجش در سرش بخورد. حاج خانم، اگر یک کسی با شما خداحافظی نکرد، می‌شود گفت که حجش در سرش بخورد؟ تو چه مسلمانی هستی؟ بعضی از زن‌های مذهبی را آدم نگاه می‌کند، خانواده‌ی مذهبی هستند، حرف‌هایی می‌زنند که هیچ کافری نمی‌زند. تسلیم باشیم. آن مقداری که خدا گفته است، انجام دهیم. حالا اگر خدا به یک کاری اجازه داد، دیگر شما کوتاه بیا. نگاهی به ضعفا بکنیم.
سابقه‌تان یادتان نرود. شما چقدر توقع دارید؟ دولت باید دبستان بسازد، برای گروهی نساخته است، برای شما دبیرستان ساخت، دانشگاه ساخت، حالا شما تحصیل‌کرده هستید. شما به دولت بدهکار هستید، یا از دولت طلبکار هستید؟ یک فوق لیسانس، یک دکتر، یک لیسانس وقتی از دولت توقع دارد، می‌گوید دولت برای ما ایجاد اشتغال کند. خوب! می‌گوییم:‌ چرا؟ می‌گوییم: آخر ما لیسانس هستیم. می‌گویم:‌ خوب دولت داده است و خورده‌اید و لیسانس شده‌اید. برای بعضی‌ها... ما وقتی شاه رفت، پنجاه درصد مردم ما تقریباً بی‌سواد بودند. حالا الحمدلله بعضی جاها تا نود و پنج شش درصد باسواد شده‌اند. نصف مردم بی‌سواد بودند. خوب این‌ها از روستا کم گذاشته‌اند و در شهر دانشگاه ساخته‌اند، شما لیسانس گرفته‌اید. پس دولت داده است خورده‌اید و لیسانس شده‌اید. حالا تو باید پس بدهی، یا باید باز هم بگیری؟ حالا چون من لیسانس هستم، باز هم بدهید بخورم. به گذشته‌های خودمان نگاه کنیم. یادمان می‌رود که زندگی‌مان چگونه بوده است.
خدا به پیغمبر می‌گوید: پیغمبر! یادت نرود. «أَلَمْ یَجِدْکَ یَتِیمًا فَآوَی» (ضحی/6) یادت می‌آید یتیم بودی؟‌ راه به جایی نداشتی، «فَآوَی» من به تو مأوی دادم. «وَوَجَدَکَ ضَالًّا فَهَدَىٰ» (ضحی/7) یادت می‌آید گیج بودی من به تو راهنمایی کردم؟ «وَوَجَدَکَ عَائِلًا فَأَغْنَىٰ» (ضحی/8) یادت می‌آید پول نداشتی من به تو پول دادم؟‌ گاهی انسان باید یادش باشد، توقعش کم می‌شود. زندگی ساده‌ی دیگران را ببیند، توقعش کم می‌شود. نگاهی به گذشته‌ها، نگاهی به سابقه‌ی خودمان...
بحثمان چیست؟ ‌بحثمان این است که چه کنیم که جلوی توقع را بگیریم. موضوع این است. درمان توقعات! یک، دو، سه، چهار تا هشت! به زندگی دیگران خیره نشویم. 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید