درسهایی از قرآن

درسهایی از قرآن

پاسخ مسابقه درسهایی از قرآن
درسهایی از قرآن

درسهایی از قرآن

پاسخ مسابقه درسهایی از قرآن

درسهایی از قرآن با موضوع نقش امام باقر(علیه‌السلام) در پرورش عالمان دین

,جواب درسهایی از قران, پاسخ درسهایی از قرآن, جواب درس هایی از قران, پاسخ درس هایی از قران, جواب درس هایی از قرآن, پاسخ درس هایی از قرآن, پاسخ درسهایی از قران, جواب درسهایی از قرآن, درسهایی از قرآن, درسهایی از قران, پاسخ سوالات درسهایی از قرآن, جواب سوالات درسهایی از قرآن, درس هایی از قران, جواب درسهایی از قران این هفته, درسهایی ازقران, درس هایی از قرآن, پاسخ سوالات درس هایی از قران, پاسخ سوالات درسهایی از قران, جواب سوالات درس هایی از قران, جواب سوالات درسهایی از قران, جواب مسابقه درسهایی از قرآن, پاسخ سوالات درس هایی از قرآن, درسهایی از قرآن جواب, پاسخ درسهایی ازقران, جواب درسهایی ازقران, سوالات درسهایی از قرآن, جواب سوالات درس هایی از قرآن, پاسخنامه درسهایی از قرآن, پاسخ درسهایی ازقرآن,
 فروشگاه تی شرت محرم طرح عرشیان,فروش تی شرت محرم طرح عرشیان,فروش اینترنتی تی شرت محرم طرح عرشیان,فروش آنلاین تی شرت محرم طرح عرشیان,خرید تی شرت محرم طرح عرشیان,خرید اینترنتی تی شرت محرم طرح عرشیان,خرید پستی تی شرت محرم طرح عرشیان,خرید ارزان تی شرت محرم طرح عرشیان,خرید آنلاین تی شرت محرم طرح عرشیان,خرید نقدی تی شرت محرم طرح عرشیان,خرید و فروش تی شرت محرم طرح عرشیان,فروشگاه رسمی تی شرت محرم طرح عرشیان,فروشگاه اصلی تی شرت محرم طرح عرشیان,بهترین تی شرت محرم طرح عرشیان,
نقش امام باقر(علیه‌السلام) در پرورش عالمان دین
تاریخ پخش: 18/06/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
عزیزان پای تلویزیون شب جمعه‌ای است که با شهادت امام باقر تطبیق می‌کند. مقداری می‌خواهیم راجع به امام باقر صحبت کنیم. نکات آموزنده و درسی. خود امام باقر در کربلا بود. چون امام سجاد در کربلا بود، امام سجاد بچه‌اش را هم آورده بود.
1- حضور امام باقر(علیه‌السلام) در ماجرای عاشورا
امام باقر سه، چهار ساله بود. یعنی امام باقر صحنه کربلا را دیده بود. شهادت امام حسین را دید. اسارت زینب را دید. کوفه و شام هم رفت. امام باقر می‌نشست، امام جمعه به امیرالمؤمنین لعنت می‌کرد، طبق دستور معاویه. به گفته ابن ابی الحدید. امام باقر بچه بود، می‌دید خطیب امام جمعه به امیرالمؤمنین ناسزا می‌گوید. جسارت‌ها را دید. به امام باقر می‌رسیدند، به جای باقر می‌گفتند: «انت بقر» جسارت می‌کردند. حالا باقر یعنی چه؟ این باقر، بَقَر یعنی شکاف. دیدید نوک قایق تیز است که آب را بشکافد. هواپیما نوکش تیز است که هوا را بشکافد. باقرالعلوم یعنی علم را می‌شکافد، پژوهش می‌کند و عمیق است. گاهی وقت‌ها بعضی آیات قرآن را امام می‌فرمود: اگر من اهلش را پیدا می‌کردم از این آیه تمام دین را درمی‌آوردم. منتهی کسی نیست بفهمد، یعنی شاگرد ندارم. شناخت عمیق، این پژوهش‌هایی که الآن هست، بعضی‌هایش عمیق است. بعضی‌هایش نیمه عمیق است و بعضی‌هایش هم چسباندنی است. یک تکه از این کامپیوتر برمی‌دارد. یک تکه از آن سایت برمی‌دارد. یک تکه از آن اینترنت می‌گیرد و یک چیزهایی به هم می‌چسبانند و پژوهش‌ها هم پژوهش نیست. باقر یعنی محقق، الآن اگر شما به عوام بگویی: نفت چیست؟ می‌گوید: همین که در چراغ است. ولی آنهایی که شکافنده علم هستند از این نفت در دنیای پتروشیمی هزار چیز در می‌آورد. از این نفت هزار چیز درمی‌آورد. امام باقر یعنی یک عمقی دارد...
ما از دریا چه می‌فهمیم؟ آب... آنهایی که یک خرده واردتر هستند، شنا هم می‌روند. شیرجه هم می‌روند. آنهایی که واردتر هستند وسط دریا شیرجه هم می‌روند. غواص کسی است که در عمق دریا می‌رود و لؤلؤ و مرجان بیرون می‌آورد. این را باقر می‌گویند. یعنی در عمقش رفت و نکته بیرون آورد. حالا برای اینکه یک خورده باقر را معنا کنم، یک مطلبی را در یکی از جلسه‌ها گفتم. 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید

درسهایی از قرآن: شیوه آموزش دین به مردم 28/05/95

,جواب درسهایی از قران, پاسخ درسهایی از قرآن, جواب درس هایی از قران, پاسخ درس هایی از قران, جواب درس هایی از قرآن, پاسخ درس هایی از قرآن, پاسخ درسهایی از قران, جواب درسهایی از قرآن, درسهایی از قرآن, درسهایی از قران, پاسخ سوالات درسهایی از قرآن, جواب سوالات درسهایی از قرآن, درس هایی از قران, جواب درسهایی از قران این هفته, درسهایی ازقران, درس هایی از قرآن, پاسخ سوالات درس هایی از قران, پاسخ سوالات درسهایی از قران, جواب سوالات درس هایی از قران, جواب سوالات درسهایی از قران, جواب مسابقه درسهایی از قرآن, پاسخ سوالات درس هایی از قرآن, درسهایی از قرآن جواب, پاسخ درسهایی ازقران, جواب درسهایی ازقران, سوالات درسهایی از قرآن, جواب سوالات درس هایی از قرآن, پاسخنامه درسهایی از قرآن, پاسخ درسهایی ازقرآن,
 فروشگاه آموزش خیاطی با الگو,فروش آموزش خیاطی با الگو,فروش اینترنتی آموزش خیاطی با الگو,فروش آنلاین آموزش خیاطی با الگو,خرید آموزش خیاطی با الگو,خرید اینترنتی آموزش خیاطی با الگو,خرید پستی آموزش خیاطی با الگو,خرید ارزان آموزش خیاطی با الگو,خرید آنلاین آموزش خیاطی با الگو,خرید نقدی آموزش خیاطی با الگو,خرید و فروش آموزش خیاطی با الگو,فروشگاه رسمی آموزش خیاطی با الگو,فروشگاه اصلی آموزش خیاطی با الگو,بهترین آموزش خیاطی با الگو,،فروشگاه آموزش خیاطی با الگو,فروشگاه اینترنتی آموزش خیاطی با الگو,آموزش خیاطی با الگو جدید,خرید آموزش خیاطی با الگو جدید,خرید اینترنتی آموزش خیاطی با الگو جدید,خرید پستی آموزش خیاطی با الگو جدید,خرید ارزان آموزش خیاطی با الگو جدید,خرید با تخفیف آموزش خیاطی با الگو,آموزش خیاطی با الگو اصل,خرید آموزش خیاطی با الگو اصل,خرید اینترنتی آموزش خیاطی با الگو اصل,خرید پستی آموزش خیاطی با الگو اصل,فروش آموزش خیاطی با الگو اصل, فروش آموزش خیاطی با الگو, خرید مدل جدید آموزش خیاطی با الگو, خرید آموزش خیاطی با الگو, خرید اینترنتی آموزش خیاطی با الگو, قیمت آموزش خیاطی با الگو, مدل آموزش خیاطی با الگو, فروشگاه آموزش خیاطی با الگو, تخفیف آموزش خیاطی با الگو, فروش ویژه آموزش خیاطی با الگو, فروش انلاین آموزش خیاطی با الگو, فروش پستی آموزش خیاطی با الگو, خرید حراجی آموزش خیاطی با الگو, خرید پستی آموزش خیاطی با الگو, فروشگاه آموزش خیاطی با الگو, تخفیف ویژه آموزش خیاطی با الگو, فروش آموزش خیاطی با الگو, فروش اینترنتی آموزش خیاطی با الگو, خرید آنلاین آموزش خیاطی با الگو, ارزان سرای آموزش خیاطی با الگو, تخفیف قیمت آموزش خیاطی با الگو, فروشگاه اینترنتی آموزش خیاطی با الگو, فروش آنلاین آموزش خیاطی با الگو, فروش نقدی اینترنتی آموزش خیاطی با الگو, خرید ارزان آموزش خیاطی با الگو, فروشگاه آنلاین آموزش خیاطی با الگو, خرید باتخفیف آموزش خیاطی با الگو, فروشگاه ویژه آموزش خیاطی با الگو, فروش محدود اینترنتی آموزش خیاطی با الگو, فروشگاه پستی آموزش خیاطی با الگو, خرید نقدی آموزش خیاطی با الگو, خرید عمده آموزش خیاطی با الگو, تحویل درب منزل آموزش خیاطی با الگو, جدیدترین مدل آموزش خیاطی با الگو, خرید عمده آموزش خیاطی با الگو, خرید نقدی جدیدترین آموزش خیاطی با الگو, خرید استثنایی آموزش خیاطی با الگو, قیمت خرید, فروشگاه آموزش خیاطی با الگو,فروش آموزش خیاطی با الگو,فروش اینترنتی آموزش خیاطی با الگو,فروش آنلاین آموزش خیاطی با الگو,خرید آموزش خیاطی با الگو,خرید اینترنتی آموزش خیاطی با الگو,
 شیوه آموزش دین به مردم
تاریخ پخش: 28/05/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
یک حدیثی است حتماً شنیده‌اید. ما این را می‌خواهیم نخ نخش کنیم، برای امت چیز قشنگی است. حدیثی که شنیده‌اید این است. حدیث در کافی است، از مهم‌ترین کتاب‌های شیعه! بعد از قرآن و نهج‌البلاغه و صحیفه، مهم‌ترین کتاب ما کافی است. قَالَ أَبُو عَبْدِاللَّهِ علیه السلام! امام صادق(علیه‌السلام) فرمود! ابو عبد الله در روایات امام صادق(علیه‌السلام) است. در عزاداری‌ها یا اباعبدالله امام حسین(علیه‌السلام) است. اگر حدیثی نوشته است، ابی عبد الله یعنی امام صادق(علیه‌السلام) است. فرمود که «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌وآله) [صلوات حضار] نَزَلَ بِأَرْضٍ قَرْعَاءَ» پیغمبر وارد یک زمینی شد که کویر بود و گیاه نداشت.
1- بهره‌گیری پیامبر از فرصت‌ها برای آموزش مردم
«لا نبات فیها» نبات نداشت. «فَقَالَ لِأَصْحَابِهِ» به اصحاب فرمود: «ائْتُوا بِحَطَبٍ» بروید و هیزم بیاورید. «فَقَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ نَحْنُ بِأَرْضٍ قَرْعَاءَ» زمین کویر است. هیزم در آن نیست. «مَا بِهَا مِنْ حَطَبٍ» هیزم نیست. کویر است. «قَالَ» فرمود: «فَلْیَأْتِ کُلُّ إِنْسَانٌ بِمَا قَدَرَ عَلَیْهِ» هر چقدر می‌توانید. بروید و تاب بخورید، هر چقدر توانستید، کم یا زیاد، جمع کنید. «فَجَاءُوا بِهِ» رفتند و هر کدام یک سیر، دو سیر هیزم آوردند. «حَتَّى رَمَوْا بَیْنَ یَدَیْهِ» پیش پیغمبر ریختند و گفتند: این هیزم! «بَعْضَهُ عَلَى بَعْضٍ» روی هم ریختند. پیغمبر فرمود: «فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص هَکَذَا تَجْتَمِعُ الذُّنُوبُ» گناهان هم اینطوری جمع می‌شود. اول می‌گویی: من که گناهی نکردم. اما اگر دقت کنی، همه‌ی شما انواع گناهان را کرده‌اید. ولی توجه نداشته‌اید. شما اول گفتید: ‌در این بیابان چیزی نیست. ولی وقتی دقت کردید یک چیزهایی پیدا شد. «هَکَذَا تَجْتَمِعُ الذُّنُوبُ ثُمَّ قَالَ» فرمود: «إِیَّاکُمْ وَالْمُحَقَّرَاتِ مِنَ الذُّنُوبِ» مراقب گناهان کوچک باشید. گناهان بزرگ را انسان به یاد دارد. مثلاً ده میلیون از فلانی گرفته است، بیست میلیون از فلانی خریده است. فلانی را چاقو کشیده است، فلانی را... گناهان بزرگ را به یاد دارد. اما اگر گناهان کوچک است، ولی مثلاً یک فقیری می‌آید، آدم روی فقیر تشر می‌زند، شب هم که می‌خواهد بخوابد، فکر نمی‌کند که گناه کرده است. چیزی نیست. حالا من گفتم که برو تو دیگر، نمی‌خواهد حرف بزنی! خفه شو! ممکن است یک کلمه‌ای گفته باشی، پیش خودت چاقو کشی نیست. کشت و کشتار نیست، اما به یک مسلمانی و یک انسانی گفته‌ای خفه شو! این رقمی گناهان جمع می‌شود. : «إِیَّاکُمْ وَالْمُحَقَّرَاتِ مِنَ الذُّنُوب فَإِنَّ لِکلِّ شیْءٍ طَالِباً أَلَا و َإِنَّ طَالِب َهَا یَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ» (اصول کافی، ج3، ص394، روایة3)
این حدیث ساده است. من هم از بچگی با کم و زیادش این حدیث را شنیده‌ایم. شاید کسی نباشد یا کم کسی باشد که این حدیث را نشنیده باشد. پیغمبر در زمینی و بیابان و کویری که گیاه نبود، به اصحابش فرمود: بروید هیزم جمع کنید، گفتند: اینجا کویر است، فرمود: بروید و دقت کنید. دقت کردند و هر کدام یک مقداری آوردند و روی هم ریختند و یک انبوه هیزم شد. از این حدیث نکاتی درمی‌آید که برای دانشگاه و برای آموزش و پرورش و برای همه مفید است. 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید

درسهایی از قرآن با موضوع موانع اخلاص 03/04/95

 

موانع اخلاص
تاریخ پخش: 03/04/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
 یک چند شبی است در این چند جلسه راجع به اخلاص صحبت می‌کنیم. چون کار را که همه دنیا می‌جنبند. می‌دوند، می‌روند، می‌آیند، جلسه می‌گیرند. می‌خرند، می‌فروشند و ازدواج می‌کنند. جنب و جوش‌ها در همه کره زمین هست. کاغذ که کاغذ است. بحث ما بحث اسکناس است به خاطر این نخی که درونش است. اسکناس یک نخی دارد که آن نخ به اسکناس ارزش می‌دهد. جنب و جوش‌ها هست. این جنب و جوش ما باید قربة الی الله باشد، برای خدا باشد تا این اعتبار داشته باشد. سه جلسه صحبت کردیم، گاهی وقت‌ها هم موانع اخلاص را می‌گوییم.
1- حبّ و بغض بی‌جا، عامل دوری از اخلاص
چون آدم گاهی کینه دارد، از کسی بدش می‌آید. پا روی حق می‌گذارد و کاری به خدا ندارد. پا روی حق می‌گذارد به خاطر اینکه بدش آمده است. یا خودبین است به خاطر حفظ خودش، یک چیزهایی برایش اصل است. آن چیزهایی که برایش اصل است، نمی‌گذارد این برای خدا فکر کند. به چیزی که خودش می‌خواهد را فکر می‌کند. مثلاً اصالت العنوان، اصل برایش این است که مثلاً چطور صدایش زدند. به او دکتر گفتند یا نگفتند؟ به او آیت الله گفتند یا نگفتند؟ اسمش را نوشتند یا ننوشتند؟ خیلی اگر کسی به یک چیزی توجه داشته باشد، کجامن مطرح شدم؟ برای من چه گفتند؟ جایگاه من چیست؟ اگر توجه به عنوان داشته باشد، دیگر نمی‌تواند خدا باشد.
دو جا دعوتش می‌کنند، یک جای گمنام و یک جای رسمی. این کاری ندارد کجا مفیدتر است. کجا نیاز بیشتر است؟ می‌گوید: کجا عنوان من مهم است؟ کجا مثلاً مرکز استان باشد. این شهر یا آن شهر؟ چون بچه این شهر است، می‌گوید: این شهر مرکز استان باشد. حالا واقعاً این شهر جمعیتش بیشتر است. فرودگاهش، قطارش، دانشگاهش، حوزه‌اش، می‌گوید: نه، چون من متولد این شهر هستم یک کاری کنید اینجا مرکز استان باشد. اگر کسی دنبال عنوان باشد این توجه به عنوان دیگر نمی‌گذارد آدم برای خدا فکر کند. 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید

گشایش‌های الهی، در زندگی اهل ایمان 06/03/95

 

گشایش‌های الهی، در زندگی اهل ایمان
تاریخ پخش: 06/03/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
در این نیم ساعت بحثمان این است که اسلام بن بست ندارد. یعنی اگر بفهمیم که درها بسته نیست، دنیا به آخر نرسیده است، شد، شد، نشد، نشد! خیلی فکر نکنیم که حالا اگر این گروه مذاکره کننده، در مذاکراتشان چند بار به آن گروه پنج به اضافه یک گفتند که حالا خیلی هم گردن‌کلفتی نکنید، دنیا بن بست ندارد. افرادی که مثلاً فکر می‌کنند باید طلاق بگیرند. فکر می‌کنند باید خودکشی کنند. فکر می‌کنند باید به سیگار و شراب پناه ببرند. فکر می‌کنند که یک حادثه‌ای رخ داده است، در ذوقشان خورده است، پولشان رفته است، جانشان رفته است، حتی آبرویشان رفته است. این‌ها فکر می‌کنند که دیگر به آخر خط رسیده‌اند. موضوع بحث من این است که دنیا، یعنی اسلام بن‌بست ندارد. این عنوان بحث ما است.
1- پذیرش توبه از گناهان کوچک و بزرگ
بسم الله الرحمن الرحیم. اسلام بن‌بست ندارد. راه باز است. برای همه راه باز است. نمونه‌هایی را از قرآن برای شما بگویم.
برای هر گناهی توبه است. حتی کسانی که خدا را رها کردند و به سراغ گوساله رفتند. خیلی بد است. دیگر از این بدتر نمی‌شود. حضرت موسی بنا بود سی روز برود کوه طور برای مناجات. تورات بیاورد. سی روز که تمام شد، ده روز هم تمدید کردند. گفتند:‌ سی روز چهل روز بشود. در این ده روز یک هنرمند مجسمه ساز به نام سامری بود. طلاها را گرفت و از این طلاها یک گوساله درست کرد. طوری هم درست کرد که اگر باد به او می‌خورد، مثل این سوتک‌ها و سوت‌هایی هست که در زمین ورزش، فشار هوا به آن می‌آید و سوت می‌زند، این وقتی هوا با فشار وارد گوساله می‌شد، این ور ور می‌کرد. «عِجْلًا جَسَدًا لَّهُ خُوَارٌ» (طه/88) گفت: «هَـٰذَا إِلَـٰهُکُمْ» اصلاً خدایی که می‌خواهید، همین گوساله است. «وَإِلَـٰهُ مُوسَىٰ» خدای موسی هم همین گوساله است. عده‌ای هم رفتند و گوساله پرست شدند که قرآن می‌گوید: «ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ» (بقره/51) یعنی خدا را... در عین اینکه خدا را رها کردند و رفتند سراغ مجسمه گوساله، قرآن می‌گوید: «ثُمَّ عَفَوْنَا عَنکُم مِّن بَعْدِ ذَٰلِکَ» (بقره/52) با اینکه گوساله پرست شدید، باز هم من شما را می‌بخشم. یعنی چه؟ یعنی بن بست نیست. «إِنَّ اللَّـهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا» (زمر/53)
حتی گاهی وقت‌ها بدی‌ها تبدیل به خوبی‌ها می‌شود. حتی در قرآن یک آیه داریم که می‌فرماید: «یُبَدِّلُ اللَّـهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ» (فرقان/70) من این را وقتی می‌خواهم مثال بزنم، می‌گویم مثال باغچه! در باغچه آب کثیف فرو می‌رود و گل بیرون می‌آید. همان خدایی که سیئات را تبدیل به حسنات می‌کند. آب کثیف پایین می‌رود، در خانه‌های خودمان، در این چاه زباله می‌رود، چند متری‌اش آب زلال بیرون می‌آید. نه فقط خدا «یُبَدِّلُ اللَّـهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ» زمین «یُبَدِّلُ اللَّـهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ» است. بن بست نیست. فکر نکنیم که نه! من دیگر آب از سرم رد شده است. من دیگر آبرویم رفته است. من دیگر در درس خواندن موفق نمی‌شوم. من دیگر از وقتم گذشته است. همین طور تا به یک کسی می‌گویی... ما چندهزار نفر داشته باشیم در ایران که از کلاس سوادآموزی به دیپلم رسیدند، دیپلم که چیزی نیست، به لیسانس رسیدند، بالاتر از لیسانس، فوق لیسانس شدند، پزشک شدند. جزء مدرسین حوزه‌ی علمیه‌ی قم شدند، آیت الله شدند. کسی نباید بگوید که از من گذشته است. این کلمه‌ی از من گذشته است را کنار بگذاریم. بن بست نیست. 
برای دیدن ادامه مطلب گشایش‌های الهی، در زندگی اهل ایمان  اینجا را کلیک کنید

بهره‌گیری از فضای مجازی در تبلیغ دین(1)

بهره‌گیری از فضای مجازی در تبلیغ دین(1)
تاریخ پخش: 26/01/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
امروز این فضای مجازی، شبکه‌ها، ماهواره‌ها، سایت‌ها، اینترنت، یک راه جدیدی است که... با علم هم که نمی‌شود مخالفت کرد. تکنولوژی است. امام وقتی از پاریس به بهشت زهرا آمدند. فرمود که ما با سینما مخالف نیستیم، با فیلم بد مخالف هستیم. سینما یک تکنولوژی است و نمی‌شود با آ‌ن مخالفت کرد. مثل اینکه آدم با تلفن، با موبایل، با برق، با هواپیما، مخالفت کند. مگر می‌شود مخالفت کرد؟‌ این رشد انسان است. منتها باید سعی کنیم که این فضای مجازی را هم تعریف کنیم، یک خورده بهتر بشناسیم. خواص که می‌دانند. دانشجوها و اساتید و صدا و سیما و جمع زیادی می‌دانند. یک مقدار توضیح بدهیم که مسؤولیتمان در این فضا چیست؟‌ بالاخره مشتری خودش را دارد. ما همین درسهایی از قرآن که شب‌های جمعه پخش می‌شود، با استفاده از فضای مجازی ده‌ها هزار نفر مخاطب داریم که این‌ها از طریق اینترنت به ما متصل می‌شوند.
1- دعوت جوانان به دین از طریق فضای مجازی
قرآن یک آیه دارد که می‌گوید: اگر یوسف را می‌خواهید از یک در وارد نشوید. «لَا تَدْخُلُوا مِن بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُّتَفَرِّقَةٍ» (یوسف/67) حضرت یعقوب به بچه‌هایش گفت اگر در شهر می‌روید، از یک در وارد نشوید. یعنی برای پیدا کردن یک یوسف می‌گوید از چند در وارد شوید. حالا ما اگر یوسف‌های خیابان و بازار را خواسته باشیم، تمام جوان‌های ما یوسف ما هستند. ما اگر خواسته باشیم این‌ها را داشته باشیم، نمی‌شود از یک راه وارد شد. از تمام امکانات باید ما استفاده کنیم.
قرآن به رزمنده‌ها می‌گوید که «وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ» (انفال/60) در مقابل دشمن هر چه می‌توانید آماده باش باشید. خوب الان اگر دشمن از فضای مجازی استفاده می‌کند، ما هم باید از فضای مجازی استفاده کنیم. یک دیوار در خیابان است اگر هر کسی می‌تواند بیاید و اعلامیه‌اش را بچسباند. خوب اگر امت حزب الله، اساتید دانشگاه، علماء، تمام شبهات را می‌توانند جواب دهند. کسی حق ندارد بگوید که نه من فقط می‌روم منبر و چهار نفر مذهبی که مسجد می‌آیند، من برای آن‌ها حرف می‌زنم. نمی‌شود این حرف را زد. جوان‌ها از راه‌های دیگر تغذیه می‌شوند. بر هر عالمی، بر هر دانشمندی لازم است، البته کارهایی هم شده است. بخشی از این کارها هم شده است. هم دولت می‌کند، هم حوزه دارد، هم دانشگاه دارد. شبهاتی را جواب می‌دهند، ولی این کار باید به صورت جدی دنبال شود. کشوری که این همه اسلام شناس در آن است، دیگر نباید یک کسی از آن طرف آب برای ما شبهه پراکنی کند، و بچه‌مان را در آستین ما گول بزند. مگر ما مرده‌ایم که نتوانیم جواب بدهیم. چه شبهه‌ای است که نمی‌شود جواب داد؟‌
بیش از هزار سال پیش، یک کسی آمد نزد سید مرتضی علم الهدی از شاگردان شیخ مفید بود، بیش از هزار سال پیش! گفت: آقا یک انسان را کسی بکشد، دیه‌اش چقدر است؟‌ هزار مثقال طلا! عضوهایی که دو تایی هستند، هزار مثقال طلا، یکی از آن‌ها پانصدهزار مثقال طلا! مثلاً دو چشم هزار مثقال، یک چشم پانصد مثقال طلا! دو تا گوش هزار، یک گوش پانصد! گفت: آقا یک دست را اگر کسی قطع کند، جریمه‌اش چقدر است؟ یک دست چقدر شد؟ ‌پانصد مثقال طلا! همین دستی که قیمتش این است که اگر قطع شود، پانصد مثقال طلا باید به عنوان خون‌بها دیه داد، جریمه داد، پانصد مثقال طلا! هر مثقال طلا الان چند است، نمی‌دانم. اگر حالا چهارصد هزار تومان باشد، پانصد تا چهارصد هزار تومان! نمی‌دانم چقدر می‌شود. آن وقت حالا همین دست، اگر یک چهارم یک مثقال دزدی کند، دست را قطع می‌کنند. به سید مرتضی گفت این چه دینی است؟‌ که خود دست، پانصد مثقال طلا می‌ارزد،‌ ولی به خاطر اینکه یک ربع سکه مثلاً دزدیده است، چهار انگشتش را قطع می‌کنند. یعنی اسلام چرا اجازه می‌دهد، که یک چیزی که قیمتش پانصد مثقال طلا است، به خاطر یک چهارم، بیست و پنج درصد مثقال، یک چهارم یک مثقال... جوابش چیست؟ سید مرتضی گفت که آن وقتی دست قیمت دارد که امین است. وقتی دست دزد شد، خیانت نرخ را پایین می‌آورد. امانت نرخ را بالا می‌برد. این جوابش است. تمام شد و رفت.
یا مثلاً می‌گوید که چه کسی است که در عمرش دزدی نکرده است. بالاخره بچه، جوانی، شوخی، جدی، یک چیزی کش رفت است، حالا از یک پاشنه‌کش و انگشتر گرفته تا سکه و نیم سکه و فرش بلند کرده است. چرا مثلاً چهار انگشتش را قطع می‌کنید، و تا آخر عمر این پهلوی زن و بچه و فامیلش بی‌آبرو می‌شود؟ چرا اسلام اجازه می‌دهد یک کسی از حیثیت بیافتد، به خاطر مثلاً یک قالیچه؟ خوب این را جوان فکر می‌کند و می‌بیند، راست می‌گوید. بله اسلام قوانین تلخ و خشنی دارد. قوانین اسلام با رأفت و مدنیت و حقوق بشر، نمی‌سازد. شد؟‌ خیلی جوابش آسان است. اسلام نگفته است که هر کس دزدی کرد دستش را قطع کنید. بیست و شش شرط دارد. در دو میلیون دزد شاید یک نفرش هم دستش قطع نشود. بله دزد هست. می‌گیرند، زندان می‌اندازند. اگر کارمند اداره هست، اخراجش می‌کنند. همه‌ی قوانین و توبیخات سر جایش است، اما دستش را قطع نمی‌کنند. برای دست قطع کردن ما بیست و شش شرط می‌خواهیم. این را باید جواب داد. خیلی از شبهات را به راحتی می‌شود جواب داد. 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید