درسهایی از قرآن

پاسخ مسابقه درسهایی از قرآن

درسهایی از قرآن

پاسخ مسابقه درسهایی از قرآن

درسهایی از قرآن با موضوع جایگاه وقف در اسلام

روبات خورشیدی 6 کاره

جایگاه وقف در اسلام
تاریخ پخش: 11/09/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
در محضر مبارک عزیزان در گلپایگان هستیم. این منطقه خمین و گلپایگان و محلات و خوانسار و اراک منطقه زر خیز است. زمینش زمینی است که به خاطر رجالی که داده است می‌درخشد. بحث ما راجع به وقف و هجرت است. ممکن است شما بگویی که حالا مگر ما پولدار هستیم که بخواهیم چیزی وقف کنیم؟ ما که پای تلویزیون نشسته‌ایم زندگی خودمان به سختی و تنگی می‌گذرد. حالا می‌گویی وقف کن؟ برو به پولدارها بگو، نه! حالا می‌گویم که وقف فقط برای پولدارها نیست. انسان می‌تواند یک خودکار را هم وقف کند.
1- تأکید اسلام بر هجرت برای حفظ دین
یک کلمه راجع به هجرت بگویم که چون در تقویم سالروز هجرت پیامبر است. این هجرت برای دکترها و آخوندهاست. یکی از ابزاری که می‌توانیم کمر غرب را بشکنیم این است که تحصیلکردگان ایرانی، اگر به وطن خودشان برگردند کمر آن‌ها شکسته می‌شود. چون بسیاری از متخصصان آن‌ها ایرانی هستند. خیلی از پروفسورهایی که آنجا خدمت می‌کنند، ایرانی هستند. اگر همان‌ها به وطن خودشان برگردند، ‌کمر آن‌ها می‌شکند. مسأله‌ی هجرت مسأله‌ی مهمی است. اگر هجرتی که واجب است، آقای قرائتی! شما مجتهد هستی؟ نه!‌ پس چرا می‌گویی: واجب است؟ هجرت واجب است. به چه دلیل؟ خداوند انسان را برای عمل مستحب توبیخ نمی‌کند. هیچ وقت نمی‌گوید: چرا نماز شب نخواندی؟ چرا غسل جمعه نکردی؟ اما راجع به هجرت خدا توبیخ می‌کند. این را هم بگویم که همه توبیخ‌ها برای قیامت است، به جز هجرت! هجرت را در دنیا خدا توبیخ می‌کند. لحظه‌ی مرگ فرشته‌ها می‌گویند: از قرآن بخوانم. «فِیمَ کُنْتُم‏» می‌گویند: تو چه خاصیتی در جامعه داشتی؟ چه کاره بودی؟ می‌گوید: «قالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِین‏» ما از طبقه‌ی بدبخت و مستضعف بودیم. می‌گوید: چرا هجرت نکردید؟ «قالُوا أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً» (نساء/97) زمین خدا بزرگ نبود هجرت کنید؟ معلوم می‌شود که هجرت واجب است، که خدا توبیخ می‌کند. آن هم در دقیقه‌ی آخر و لب مرگ! هجرت واجب است. اگر آیت الله العظمای گلپایگانی از گلپایگان و گوگو هجرت نمی‌کرد که مرجع نمی‌شد. اگر امام خمینی از خمین به قم هجرت نمی‌کرد که امام خمینی نمی‌شد. هجرت دانشجوهای ما... هجرت مهم است. و از افتخارات ما تاریخ هجری است. چون هجرت یعنی بلند شو و راه بیفت. مسیحی‌ها تاریخشان میلادی است. میلاد یعنی مادرش زایید. خوب همه‌ی مادرها می‌زایند. زاییده شدن که هنر نیست. دست خودش نیست.
در یک مسجد رفتم دیدم که پیشنمازش می‌گوید: هر کس اسم علی دارد بیاید جایزه بگیرد، تولد حضرت علی بود. به او گفتم: این چه جایزه‌ای است؟ این نوزاد بوده است، زاییده شده است، مادرش اسمش را علی گذاشته است، خودش چه کار کرده است که تو به او جایزه می‌دهی؟ بگویید هر کس مثلاً این جمله‌ی حضرت علی(علیه‌السلام) را حفظ کرد، یک کاری از او بکشید، بعد جایزه بدهید، وگرنه چون اسمش علی است، جایزه بگیرد. جایزه هم باید حساب و کتاب داشته باشد. حضرت عیسی(علیه‌السلام) متولد شد، قدمش رو چشم. ما مخلص عیسی و مخلص مادرش هستیم. هر دو برای ما عزیز هستند. اما تاریخ میلادی، میلاد یک تولد است. حالا دیگر رسم شده است که ما هم برای نوزادهایمان میلاد می‌گیریم. این هنوز معلوم نیست چیست؟ سه سالش است، نه سالروزش است، حالا طوری نیست، می‌خواهید شیرینی بخورید، بخورید. ولی ارزش نیست. هجرت ارزش است. تاریخ ما هجری است. قرآن می‌فرماید: یک آیه می‌خوانم پنج و شش کلمه است. سه چهار موردش را می‌فهمید. همه یعنی فارس‌ها هم می‌فهمند. دو کلمه‌اش را من ترجمه کنم. 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید

درسهایی از قرآن با موضوع ملاک‌های سنجش ایمان در اسلام

,جواب درسهایی از قران, پاسخ درسهایی از قرآن, جواب درس هایی از قران, پاسخ درس هایی از قران, جواب درس هایی از قرآن, پاسخ درس هایی از قرآن, پاسخ درسهایی از قران, جواب درسهایی از قرآن, درسهایی از قرآن, درسهایی از قران, پاسخ سوالات درسهایی از قرآن, جواب سوالات درسهایی از قرآن, درس هایی از قران, جواب درسهایی از قران این هفته, درسهایی ازقران, درس هایی از قرآن, پاسخ سوالات درس هایی از قران, پاسخ سوالات درسهایی از قران, جواب سوالات درس هایی از قران, جواب سوالات درسهایی از قران, جواب مسابقه درسهایی از قرآن, پاسخ سوالات درس هایی از قرآن, درسهایی از قرآن جواب, پاسخ درسهایی ازقران, جواب درسهایی ازقران, سوالات درسهایی از قرآن, جواب سوالات درس هایی از قرآن, پاسخنامه درسهایی از قرآن, پاسخ درسهایی ازقرآن,

ملاک‌های سنجش ایمان در اسلام
تاریخ پخش: 29/07/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
در قرآن یک قصه‌ای را نقل می‌کند که هم آیه قرآن و تفسیر است و هم مقام امیرالمؤمنین است، هم در آن می‌گوید که به زرق و برق امثال این‌هایی که خدماتی می‌کنند، توجه نکنید. ممکن است ظاهرش خدمت باشد، ولی باطنش چیز دیگری باشد.
بسم الله الرحمن الرحیم. موضوع: اصل ایمان است، نه هر عملی!
1- جهاد در راه خدا، مقدم بر دیگر خدمات دینی
«أَجَعَلْتُمْ» آیا قرار دادیم،  «سِقایَةَ الْحاجِّ» سقایه همان سقا است. حاج هم یعنی حاجی! «أَجَعَلْتُمْ سِقایَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ» عمارت را هم که می‌دانید، مثلاً می‌گویند فلانی عمارت دارد. «کَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ جاهَدَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ...» (توبه/19) ماجرا اینطور بود. عباس عموی پیامبر، نه حضرت عباس خودمان، یک عباس دیگری است. عباس عموی پیامبر با شیبه، این‌ها دو نفر از این سرکرده‌های عرب بودند، این‌ها به هم افتخار می‌کردند. عباس می‌گفت: من آبرسان حاجی‌ها هستم، مسؤولیت آب حاجی‌ها با من است. رئیس سازمان آب هستم. شیبه هم می‌گفت: من کلیددار کعبه هستم. یک نفر می‌گفت که من مسؤول تشنگی حجاج هستم، یک نفر می‌گفت:‌ من مسؤول تعمیر مسجد هستم، کلیددار کعبه هستم. حضرت علی(علیه‌السلام) فرمود: من سنم از شما کمتر است، ولی من قبل از شما دو نفر به پیغمبر ایمان آوردم. بلند شوید و بساطتان را جمع کنید. سن من کم است، ولی ایمان من... عباس ناراحت شد. چون عباس عموی پیامبر که بود، ‌عموی حضرت علی هم بود. دید پسر برادرش علی بن ابیطالب، تو به آبرسانی می‌نازی و تو هم به کلیدداری، من سنم از شما کمتر است، ولی ایمانم بیش‌تر است. این‌ها آمدند پیش پیغمبر، این آیه نازل شد.
«أَجَعَلْتُمْ سِقایَةَ الْحاجِّ» آیا سقایی حاجی‌ها، آبرسانی به حاجی‌ها، و کلیدداری مسجدالحرام مثل ایمان است؟  مثل جهاد است؟ علی از همه‌ی شما برتر است. حتی اگر آل سعود، آدم خوبی بود، بر فرض! هیچ وقت خادم الحرمین بودن، توسعه‌ی مسجد الحرام و چاپ قرآن، این‌ها کار مقاومت سید حسن نصر الله را در برابر اسراییل نمی‌کند. یک موی سید حسن نصر الله به کل قبیله‌ی آل سعود می‌ارزد. نفت می‌فروشند، هواپیما می‌خرند، یمن را بمباران می‌کنند. این هم شد کار؟ مسأله‌ی ایمان و جهاد خیلی مهم است. «أَجَعَلْتُمْ سِقایَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ» این آیه‌ی قرآن است. معنای این آیه این است که عمل زده نباشید. بدون ایمان کارها سرابی بیش نیست. جسدی بی‌جان است.
شبیه این را در مکه هم داریم. در مکه حاجی‌ها در عید قربان باید قربانی کنند. سر قربانی گاهی یک حرف‌هایی می‌شد، آیه نازل شد که بابا من کاری به خون و گوشت و پوست گوسفندها ندارم، می‌خواهم ببینم، عید قربان دل می‌کنی یا دل نمی‌کنی؟ مهم این است که دل بکنی. دل می‌کنی یا نمی‌کنی؟ آیه‌اش را بخوانم؟ «لَنْ یَنالَ اللَّه‏» بعضی از شماها بلد هستید. لحم یعنی چه؟ گوشت! دم یعنی چه؟ خون! «لَنْ یَنالَ اللَّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها» (حج/37) من عید قربان می‌گویم گوسفند بکشید، کاری به گوشت و پوستش ندارم، «وَ لکِنْ یَنالُهُ التَّقْوى‏ مِنْکُمْ» می‌خواهم ببینم تو دل می‌کنی یا نه؟
شبیه این راجع به حضرت ابراهیم هم هست. خدا به ابراهیم دستور داد بچه‌ات را ذبح کن. فرمان خداست.    خواباند و چاقو را گذاشت. گفت: بردار نمی‌خواستم خون اسماعیل ریخته شود. می‌خواستم ببینم تو از بچه‌ات دل می‌کنی یا نه؟ مهم دل کندن است. یعنی غیر از پوست کار یک مغزی هم دارد.
2- راه‌های سنجش ایمان واقعی
اگر کسی ایمان نداشته باشد... ما در قرآن یک خط‌کش‌هایی داریم می‌گوید: هروقت خواستید ببینید آدم‌های خوبی هستید، خودتان را متر کنید. با این متر می‌توانید بفهمید خوب هستید یا بد. بسم الله الرحمن الرحیم،افرادی هستند یک کار خوبی می‌کنند. خانمی جلسه‌ای است. آقایی جلسه‌ای است. هیأتی است. عاشورا خرج داده است. جبهه رفته، جانباز است. استاد دانشگاه است. می‌گوید: من جزء هیأت علمی دانشگاه هستم. هرکس فکر می‌کند آدم خوبی است، من امشب چند تا آیه قرآن خواندم، خودمان را با قرآن متر کنیم. بسم الله الرحمن الرحیم، «قَدْ أَفْلَحَ‏ الْمُؤْمِنُونَ‏، الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» (مؤمنون/1 و 2) آیا دو رکعت نماز با توجه خواندی؟ جناب آقای قرائتی، ول کن حجت الاسلام هستی یا حجت الاسلام والمسلمین هستی یا ثقه الاسلام یا بالاتر هستی یا پایین‌تر هستی. ول کن سربازی، یا سرتیپ هستی. ول کن یک ریال به فقرا دادی یا یک میلیون دادی؟ دو رکعت نماز با توجه خواندی؟ جمهوری اسلامی می‌خواهد ببیند کارنامه‌اش سفید است یا سیاه، ببیند برای نماز چه کرده است؟ بودجه‌ای که برای نماز گذاشتیم با باقی کارها مقایسه کنیم. 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید
داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید