درسهایی از قرآن

درسهایی از قرآن

پاسخ مسابقه درسهایی از قرآن
درسهایی از قرآن

درسهایی از قرآن

پاسخ مسابقه درسهایی از قرآن

آفات خدمت به دیگران

آفات خدمت به دیگران

تاریخ پخش: 19/04/93

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

یکی دو شب راجع به خدمت صحبت کردیم. در این جلسه می‌خواهم آفات خدمت را بگویم. حدود سیزده آفت را نوشتم. منتهی سه، چهار نکته هم جا گذاشتم. یکی اینکه خدمت باید عاشقانه باشد.

1- کسالت و کراهت در انجام خدمت

قرآن می‌گوید: بعضی‌ها نماز می‌خوانند اما با زور نماز می‌خوانند. در حال کسالت، از نماز انتقاد می‌کنند. چرا؟ برای اینکه روی عشق نمی‌خوانند. قرآن «وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا کُسالى‏» (نساء/142) یعنی بلند می‌شود نماز می‌خواند، ولی در حال کسالت است. یک آیه داریم می‌گوید: پول می‌دهد اما به زور پول می‌دهد. «وَ لا یُنْفِقُونَ إِلاَّ وَ هُمْ کارِهُونَ» (توبه/54) پول می‌دهد، اما زورکی است. عشق!

قرآن به موسی خطاب کرد که به بنی اسرائیل بگوید: یک گوساله‌ای بکشند. یک خرده بهانه گرفتند. گوساله شکلش چی، سنش چی، رنگش چی، بهانه‌های بنی اسرائیلی آوردند. آخرش کشتند. قرآن می‌گوید: «فَذَبَحُوها» ذبح کردند، اما «وَ ما کادُوا یَفْعَلُونَ» (بقره/71)  ذبح کردند، اما ذبح نکردند. چرا؟ چون روی عشق نبود.

مسأله‌ی دوم اینکه خدمت باید انتخابی باشد، نه تحمیلی.

خدا آیت الله فلسفی را رحمت کند، از علمای بزرگ مشهد بود. اخوی ایشان هم از وعاظ درجه یک بود. خدا هردوی آنها را رحمت کند. روایت می‌گوید: «اخْدُمْ أَخَاکَ» یعنی کفش‌های برادرت را جفت کن و به برادرت خدمت کن. اما «فَإِنِ اسْتَخْدَمَکَ فَلَا» (مستدرک/ج12/ص428) می‌گفت: کسی پای منبر من می‌آید، اگر لازم باشد تجلیل می‌کنم. اما اگر ورقه دادند که فلانی آمده تجلیل کن، ورقه را دور می‌اندازم. تجلیل تحمیلی، مثل جنگ تحمیلی! تشویق تحمیلی، یک چیزهایی را الکی بزرگ می‌کنیم. می‌گوییم: چون او ما را بزرگ کرده، یک برنامه‌ای هم برای ایشان بگذاریم که بدش نیاید. خدمتی خوب است که انتخاب باشد. اگر شما دست‌های مرا ببندی و بعد از جیب من پول برداری و بستنی بخری، می‌گویند: قرائتی سخاوت دارد!؟ مجبور هستم، دستم را بستی، از جیب من پول درآوردی و بستنی خوردی. این سخاوت نیست. سخاوت این است که با دست خودم باشد. خدمت انتخابی، نه تحمیلی، «اخْدُمْ أَخَاکَ فَإِنِ اسْتَخْدَمَکَ فَلَا»

ادامه مطلب ...

شیوه رانندگی بر اساس آیات و روایات(2)

شیوه رانندگی بر اساس آیات و روایات(2)

تاریخ پخش:  07/01/93

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

به مناسبت سفرهای زیادی که در ایام می‌شود، به تقاضای مقامات پلیس گفتیم بحثی راجع به جاده و راننده و اینها داشته باشیم. دیشب این آیه به ذهنم آمد. که خداوند برای رانندگی چه گفته است؟

قرآن می‌فرماید: «وَ عِبادُ الرَّحْمنِ» بندگان خوب خدا چه کسانی هستند؟ «الَّذینَ» کسانی هستند که «یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً» یعنی آرام. «وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً» (فرقان/63) اینها را گفتم، حالا می‌خواهم یک چیزهای دیگر بگویم. تا آنجا که می‌گوید: «وَ إِذَا مَرُّواْ بِاللَّغْوِ مَرُّواْ کِرَامًا» (فرقان/72) «هَوْناً»، «سَلاماً»، «کِرَامًا» این شیوه‌ی رانندگی در قرآن است.

1- تواضع در برابر مردم، لازمه بندگی خدا

خوب می‌گویند: در صدر اسلام که ماشین نبوده است. می‌گوید: اینطوری بروید. حالا با پا می‌خواهی بروی. با اسب می‌خواهی بروی. با شتر می‌خواهی بروی، مهم نیست، می‌گوید: راه رفتن تو اینطور باشد. می‌گوید: بنده‌ی خوب خدا اولش هم گفته، اگر عبد باشد. و اگر بند به رحمت باشد. نگفته عباد الله! گفته: «عباد الرحمن». «عباد» عبد است، یعنی بنده. و آن هم بنده‌ای که می‌خواهد از رحمت دریافت بگیرد. کسی که بنده‌ی خداست، و در مدار رحمت قرار می‌گیرد، این اصلاً آرام هست. این گردن کلفتی‌ها در اسب سواری، ماشین سواری، موتور سواری یا هرچه، این پیداست انسان فراموش می‌کند که بنده‌ی خداست. «یَمْشُونَ عَلىَ الْأَرْضِ هَوْنًا»، «هَون» یعنی باوقار، آرام برویم.   ادامه مطلب ...