درسهایی از قرآن

درسهایی از قرآن

پاسخ مسابقه درسهایی از قرآن
درسهایی از قرآن

درسهایی از قرآن

پاسخ مسابقه درسهایی از قرآن

اهل بیت علیهم السلام جانشینان واقعی رسول خدا(ص)

اهل بیت علیهم السلام جانشینان واقعی رسول خدا(ص)

تاریخ پخش:  19/10/92

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

بیننده‌های عزیز زمانی بحث را می‌بینند که شب شهادت امام یازدهم است، و آغاز امامت امام زمان. مطالبی را می‌خواهم خدمت شما بگویم که دیشب اینها را مطالعه کردم.

یک کسی در صدر اسلام یک جمله‌ای گفته، حالا که بوده کار نداشته باشید. جمله‌ این بود که قرآن ما را بس است. «کفانا حسبنا کتاب الله» ما قرآن داریم، دیگر اهل بیت را نمی‌خواهیم. این حرف قرآنی است یا ضد قرآنی؟ من خواهش می‌کنم اگر طلبه، استاد دانشگاه، معلم، امور تربیتی، اصلاً همه ایرانی‌ها این تکه را گوش بدهند. دو، سه دقیقه است. ولی یک بحث جاندار قرآنی است. ابتدا به مناسبت شهادت امام عسگری(ع)، برای شادی روحش صلوات بفرستید.

1- آیا قرآن به تنهایی کافی است؟

آیا قرآن به تنهایی کافی است؟ شیعه‌ها هم خیلی وقت‌ها می‌پرسند: آقا این حکم را کجای قرآن نوشته است؟ می‌گوییم: در قرآن ننوشته، ولی مگر ما فقط قرآنی هستیم؟ قرآن و اهل بیت با هم هستند. وگرنه فقط قرآنی باشی در کار می‌مانی. نماز صبح چه کسی گفته دو رکعت است؟ هیچ جای قرآن نگفته نماز صبح دو رکعت است. نماز مغرب سه رکعت است. نماز ظهر چهار رکعت است. قرآن فقط گفته: «أَقیمُوا الصَّلاةَ» رکعاتش در قرآن نیست. اگر شما خواسته باشی هر چیزی را بگویی: کجای قرآن نوشته است؟ طواف هم در قرآن نگفته هفت تا. فقط گفته: «وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتیقِ» (حج/29) دور کعبه طواف کنید، اما شش تا و هفت تا و هشت تا نیست. هزاران نکته هست که در قرآن نیست. ولذا به ما گفتند: این مایه است، باقی‌اش را از اهل بیت بگیرید. بی‌خود کسی نگوید: کجای قرآن نوشته. باید گفت: کجای دین گفته. حالا یا قرآن، یا روایات پیغمبر، یا روایات اهل بیت.

می‌خواهم دلیل قرآنی‌اش را بگویم. می‌خواهم بگویم: این حرف غلط است که بگوییم: قرآن کافی است. خود قرآن می‌گوید: من کافی نیستم. چطور؟ چند آیه برایتان می‌گویم.

  

2- پیامبر اکرم، مفسر و مبین قرآن کریم

قرآن ذکر است، با اینکه قرآن ذکر است. چون خدا می‌فرماید: «وَ هذا ذِکْرٌ مُبارَک‏» (انبیاء/50) «وَ هذا» این قرآن ذکر است. اما در عین حال می‌گوید: کافی نیست. «إِنَّما أَنْتَ مُذَکِّرٌ» (غاشیه/21) یعنی تو هم باید تذکر بدهی. خود قرآن ذکر است، اما کافی نیست، مذکر هم لازم است. یعنی این ذکر باید یک کسی هم...

آیه‌ی دیگر داریم. قرآن می‌گوید: «هذا بَیان‏» (آل‌عمران/138) با اینکه قرآن بیان است. «هذا بَیان‏» آیه‌ی قرآن است. اما به پیغمبر می‌گوید: «لِتُبَیِّن‏» (نحل/44) تو هم باید بیان کنی. «لِتُبَیِّنَ لِلنَّاس‏» تو هم باید برای مردم بیان کنی. خود قرآن بیان است. اما به پیغمبر می‌گوید: تو هم باید بیان کنی. اگر قرآن کافی بود دیگر این لازم نبود. خود قرآن ذکر است. می‌گوید: نه، کافی نیست. «إِنَّما أَنْتَ مُذَکِّرٌ»! می‌گوید: «هذا بَیان‏» می‌گوید: کافی نیست. «لِتُبَیِّن‏»! تو هم باید بیان کنی.

قرآن «هدی»، «ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقینَ» (بقره/2) قرآن هدایت است. با اینکه خود قرآن هدایت است، خدا به پیغمبرش می‌گوید: «إِنَّکَ لَتَهْدی‏» (شوری/52) به درستی که تو هم «لَتَهْدی‏» باید هدایت کنی. خود قرآن موعظه است. «مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ» (یونس/57) خود قرآن موعظه است. با اینکه خود قرآن موعظه است، می‌گوید: «وَ عِظْهُم‏» (نساء/63) پیغمبر تو هم به مردم موعظه کن. «وَ عِظْهُم‏» تو موعظه کن.

قرآن بشیر و نذیر است. بشارت می‌دهد، هشدار می‌دهد، بشیر و نذیر است. بشارت می‌دهد و نذیر، انذار می‌کند. هشدار می‌دهد. شادی‌ها را خبر می‌دهد، خبر شادی می‌دهد و خبر تلخی هم می‌دهد. هم می‌گوید: بهشت است و هم می‌گوید: جهنم است. اما در عین حال می‌گوید: «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِر» (نازعات/45) پس این از بین رفت. این کلمه از بین رفت. «کفانا کتاب الله» لغو است. کجای قرآن نوشته لغو است، قرآن ذکر است، اما ذکر مذکر می‌خواهد. بیان است، بیان، «لِتُبَیِّن‏». «هدی»، «تَهدی»، موعظه، «عِظْهُم‏»، بشیر، نذیر، «مُنذر» این یک بحث یکی دو دقیقه‌ای برای شیعه و سنی مفید است. کسی نگوید. قرآن بدون اهل بیت مثل سوزن بی‌نخ است. چیزی دوخته نمی‌شود.

3- اتمام حجت با وجود قرآن و پیامبر

یک آیه‌ی دیگر هم هست راجع به اصل امامت است که حرفی که می‌زنم خیلی ریشه‌ای است. خیلی ریشه دارد، عمیق است. خدا به پیغمبر می‌گوید: ببینید اگر شما آب دارید، خاک هم دارید. می‌گوید: دیگر چرا کشاورزی نمی‌کنید؟ کسی که آب دارد و خاک دارد چرا کشاورزی نمی‌کند. یک حدیث داریم، «من وجد...» عربی آب چه می‌شود؟ «ماء». خاک چه می‌شود؟ «تراب». «مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً» کسی که آب دارد، خاک دارد، گندم ندارد، «ثُمَّ افْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ» (بحارالانوار/ج100/ص65) نفرین بر این مردم! آب دارد، خاک دارد، باز گندم ندارد. پیداست تن پرور هستند. نمی‌خواهند کشاورزی‌شان رونق بگیرد.

اما اگر آب نبود، می‌شود گفت: بابا آب نبود، کشاورزی نکردم. یا آب داشتیم، خاک نداشتیم. قرآن یک آیه دارد، می‌گوید: تو که آب داری، خاک داری، چرا؟ «کَیْفَ تَکْفُرُون‏» (آل‌عمران/101) این آیه خیلی قشنگ است. «وَ کَیْفَ تَکْفُرُون‏» کیفَ یعنی چطوری؟ «وَ کَیْفَ تَکْفُرُون‏» شما چرا کافر هستید؟ «وَ أَنْتُمْ تُتْلى‏ عَلَیْکُم‏»، «وَ أَنْتُمْ» یعنی شما، «تُتْلى» تلاوت می‌شود، «تُتْلى‏ عَلَیْکُم آیاتُ اللَّهِ» آیات خدا تلاوت می‌شود، «وَ فیکُمْ رَسُولُهُ» پیغمبر هم در شما هست. «وَ فیکُمْ رَسُولُهُ» می‌گوید: «کَیْفَ تَکْفُرُون‏» چرا کافر هستید؟ هم آیاتی دارید، هم«وَ فیکُمْ رَسُولُهُ». چرا گندم می‌خرید؟ با اینکه هم آب دارید، هم خاک! چرا کافر هستید؟ در حالی که آیات بر شما تلاوت شده، نمونه‌ و الگوی عملی هم دارید. یعنی اگر قرآن بود، پیغمبر هم بود، دیگر حق ندارد کسی کافر شود. چون حجت بگویید... تمام است.

حالا الآن پیغمبر از دنیا رفته است. می‌خواهم امامت را بگویم. پیغمبر که از دنیا رفت، الآن «فیکم رسولُهُ» نیست. پیغمبر در بین ما نیست. پس الآن مانعی ندارد ما کافر شویم. چون خدا گفت: حق ندارید کافر شوید، به دو شرط. یکی آیه باشد و یکی رسول، رسول که از دنیا رفت. اگر علی بن ابی طالب نباشد و اگر امام عسگری نباشد، امام صادق نباشد، اگر جانشین پیغمبر و یک کسی که عین پیغمبر است، مثل پیغمبر است، نباشد ما کافر باشیم طوری نیست. چون می‌گوییم: خدایا، من کافر شدم تو به من گفتی کافر شو. برای اینکه به من گفتی کافر شوید، به دو شرط. قرآن و رسول، الآن که رسول از دنیا رفته، پس قرآن، من چون قرآن تنهایی بود، رسول نبود، جایگزین پیغمبر نبود، من کافر شدم.

چرا گندم می‌خری در حالی که آب داری، خاک داری؟ پس یعنی اگر آب نبود، خاک نبود، گندم نداشتن ما توجیحی ... امتحان هوش! توجیحی...؟ دارد. یکبار دیگر... آخر پای تلویزیون آدم بعضی چیزها را دوبار بگوید، بهتر است.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏»، در قرآن آیه‌ای داریم، آیه‌اش هم عرض کنم به حضور شما که سوره‌ی آل عمران آیه‌ی 101 است. می‌گوید: «کَیْفَ تَکْفُرُون‏» یعنی چگونه شما کافر می‌شوید، در حالی که تلاوت می‌شود آیات خدا، چرا کافر هستید؟ آیات تلاوت شده، یعنی هم مکتب است، هم رهبر. هم ایدئولوژی است، هم ایدئولوک. هم کتاب طب است، هم پزشک. بنابراین اگر هم آیه است، هم رسول، دیگر چه مرضی است که غافل شدید؟

حالا اگرهم بگوییم: پیغمبر از دنیا رفت و جانشین ندارد. اگر هم بگوییم: جانشین ندارد، پس ما حق داریم کافر شویم. چون «فیکم رسولُهُ»‌اش نیست.  اگر چهار تا چرخ است می‌گوید: چرا نمی‌روی؟ ما می‌گوییم: آقا دو تا چرخش از بین رفت، پس حق داریم نرویم. این بهترین دلیل قرآنی برای اینکه باید حتماً امام باشد. «فیکم رسولُهُ» یعنی باید یکی باشد مثل پیغمبر، ما کسانی که سابقه‌ی شرک دارند، و نمی‌دانم نماز صبحشان را سه رکعت خواندند و مست بودند بعضی از اینها که می‌گفتند...

یک نفر از این بنی امیه‌ای‌ها بود نماز صبح را سه رکعت خواند. رفتند دیدند مست است. دهانش را بو کردند، در فیلم امام علی هم نشان دادند. گفت: من امروز حالم خوب است. می‌خواهید بیشتر هم بخوانم، بخوانم. آخر این «فیکم رسولُهُ» است، این برای من حجت است؟

4- امامان علیهم السلام دارای ویژگی‌های رسول خدا صلی الله علیه و آله

رسول چه خصوصیاتی دارد؟رسول علم غیب دارد. باید جانشین‌اش علم غیب داشته باشد. رسول معصوم است. باید جانشین‌اش هم معصوم باشد. یک کسی باید باشد، این آیه را همه‌ی ایرانی‌ها حفظ هستند. «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَة» (قدر/4) امام فرمود: با «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَة» امامت را ثابت کنید. چون قرآن می‌گوید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی‏ لَیْلَةِ الْقَدْرِ» (قدر/1) شب قدر قرآن را فرستادیم. بعد می‌گوییم: شب قدر چیه؟ می‌گوید: «وَ مَا أَدْرَئکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ» (قدر/2) «لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیراٌ مِّنْ أَلْفِ شهْرٍ» (قدر/3) بعد می‌گوید: «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَة» ملائکه شب قدر زمین می‌آیند. امام فرمود: با همین امام را ثابت کنید. بگویید: ملائکه سراغ که می‌روند؟ زمان پیغمبر ملائکه خدمت پیغمبر می‌رسیدند. الآن هم باید یک امام باشد مثل پیغمبر که ملائکه خدمت او برسند. وگرنه «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَة» بیاید خانه‌ی ما! ما که نفهمیدیم. خانه‌ی شما آمد؟ ملائکه خانه‌ی چه کسی آمد؟ شاید خانه‌ی صدام رفته باشد!!! وقتی قرآن می‌گوید: شب قدر فرشته‌ها می‌آیند. شب قدر هم شیعه و سنی ندارد. 1- شب قدر هر سال است. 2- شب قدر هر سال فرشته‌ها زمین می‌آیند. 3- وقتی زمان رسول الله فرشته‌ها خانه‌ی رسول الله می‌روند، پس بعد از رسول الله هم باید یک کسی باشد تمام کمالات رسول الله را داشته باشد که فرشته‌ها بر او نازل شوند. باید به آن بیارزد که این همه فرشته بیاید کجا برود. بیاید خانه‌ی من؟ خانه‌ی شما؟ این مسأله‌ی، ماجرا برای اصل امامت است.

«مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّة» (بحارالانوار/ج8/ص368) این حدیث را هم شیعه گفته و هم سنی. این تواتر معنوی است. یعنی با الفاظ مختلف به حضور شما عرض کنم که این معنا ثابت شده است. شیعه و سنی گفته‌اند. وظیفه‌ی ما چیه؟ مسؤولیت ما چیه؟

 

 

5- وظایف ما در برابر امام زمان علیه السلام

اول شناخت امام است. امام را بشناسیم. در هر خانه‌ای یک کتاب امام شناسی باشد. منتهی نویسنده‌اش یک آدم دانه درشتی باشد. یک آدم مُلایی باشد. یک کتاب امامت باشد. آشنایی با کتب مفید. با متخصصین یک آشنایی داشته باشیم. مدعیان دروغ را بشناسیم. کسی حق ندارد امام زمان را یدک بکشد. ما داشتیم آدم‌هایی را که می‌گفتند: ما اصلاً مرجع نمی‌خواهیم. خودمان با امام زمان رابطه داریم. اینها مدعیان دروغگو هستند. بشناسیم، هرکسی یک روزی نگوید: من با امام زمان رابطه‌ام چیه؟ فلانی با غیب رابطه دارد. فلانی رجعت می‌کند. چه کسی بعثت می‌کند. مدعیان دروغگو را بشناسیم. اول معرفت است.2- مودت و محبت است. 3- اطاعت است. 4- حمایت است. حمایت مالی، مال امام زمان را بدهیم. هر درآمدی بیست درصدش برای امام زمان است. سهم امام! حمایت مالی.

اگر کسی مال امام زمان را نمی‌دهد، ولی حاضر است دو لیتر گریه کند برای زهرا(س). می‌گوییم: چرا گریه می‌کنی؟ می‌گوید: آخر حق زهرا را قطع کردند. می‌گوییم: خوب تو هم که حق امام زمان را قطع کردی. آنها فدک را ندادند، تو هم سهم امام را ندادی. چه فرقی می‌کند؟

6- وعده قرآن کریم به جهانی شدن اسلام

حمایت نیروی انسانی. ما طلبه کم داریم. ببینید این قرآن است. سه مرتبه این کلمه در قرآن آمده است. «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّه‏» (توبه/33) اینکه خواندم آیه‌ی قرآن بود و سه بار با همین عبارت آمده است. ترجمه‌اش این است: اسلام کره‌ی زمین را خواهد گرفت. اسرائیل بالا برود، پایین بیاید. آمریکا بالا برود، پایین بیاید، «یَدْخُلُونَ فی‏ دینِ اللَّهِ أَفْواجاً» (نصر/2)، «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّه‏»، «وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا» (مائده/9) خدا وعده داده، که حکومت کره‌ی زمین دست مؤمنین و متقین باشد. «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ» (اعراف/128)، «وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى‏» (طه/132) خیلی آیه داریم که آینده‌‌ی جهان دست امام زمان است. رهبر را ذخیره کرده امام زمان، شک هم نکنید که حالا چون به مناسبت شب شهادت امام عسگری بحث را گوش می‌دهید. امام عسگری که شهید شد، امام زمان به امامت رسید. امام زمان دو سه سال است، سه، چهار سالش بود. این فلش کامپیوتر در جیبتان ندارید؟ یک نفر به من بده! من این مثل را یکبار زدم، یکبار دیگر هم بزنم. آن نوکش را بدهید. تشکر...

این تکراری است ولی همه مردم هر لحظه پای تلویزیون نیستند. یک چیزی را باید بیست بار در شبکه‌های مختلف تکرار کرد که این در ذهن بماند. سؤال این است. شما می‌گویید امام زمان سه ساله به امامت رسید. بچه‌ی سه ساله می‌تواند امام شود؟ می‌گوییم:بله. می‌گوییم: از نظر قرآن می‌گویی یا غیر قرآن؟ اگر از نظر قرآن می‌گویی بچه‌ی در گهواره هم پیغمبر شد. حضرت عیسی در گهواره گفت: «إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنی‏ نَبِیًّا» (مریم/30) این برای اینکه اگر مسلمان هستی که قرآن می‌گوید. اگر مسلمان نیستی، این فلش کامپیوتر جواب تو است. این فلش کامپیوتر یک سانت در یک سانت است. این یک مورد. 2- فلز هم هست. درونش هم خالی است. یعنی به اندازه‌ی یک تخمه کدو و تو خالی. این را به کامپیوتر وصل می‌کنی، وقتی وصل به کامپیوتر کردی در فاصله‌ی چند لحظه صد هزار صفحه به این منتقل می‌شود. چه کسی این را ساخت؟ مهندس! مهندس چه ساخت؟ فلز ساخت. منتهی چیزی ساخت که علوم از فلز به فلز منتقل شود. یعنی مطالب آن کامپیوتر در این بیاید. اگر انسان توانست علم را از فلز به فلز منتقل کند، خدای انسان نمی‌تواند علم امام عسگری را به بچه‌ی سه ساله منتقل کند؟ این جوابش است.

امام زمان چطور عمرش طولانی است؟ اشکالی دارد؟ ما دلیلی داریم که عمر باید چقدر باشد؟ پیر نمی‌شود؟ نه. مگر می‌شود آدم پیر نشود؟ آره. موی مژه‌ی شما هیچوقت پیر نمی‌شود. هشتاد سال موی مژه و موی ابرو هشتاد سال تکان نمی‌خورد. یک سانتی آن موی سر و صورت است. هر هفته درمی‌آید. اصلاح می‌روی، هفته‌ی دیگر باز بلند می‌شود. پوست یکی، گوشت یکی، نان یکی، آب یکی است. کربن یکی و اکسیژن یکی است. خدا اراده کرده این مو ثابت، این مو متغیر باشد. همان خدایی که در یک صورت یک مو را ثابت کرد و یک مو را متغیر، در جامعه یک نفر را ثابت نگه می‌دارد و ما متغیر هستیم. اشکالی ندارد. هم باید بشناسیم.

ما برای اینکه اسلام کره‌ی زمین را بگیرد، چه می‌خواهیم؟ یک رهبر می‌خواهیم. خدا امام زمان(ع) را ذخیره کرده است. خدایا قلبش را برای همیشه از ما راضی کن. (الهی آمین)

یک قانون می‌خواهیم که این قانون تحت تأثیر حزب و سیاست و عقده و کینه و خط بازی و هوس‌ها و غرایز نباشد. آن قانونش هم در قرآن ذخیره شده است. منتهی حالا باید بیاییم از قرآن استفاده کنیم. فکر نکنید قرآن فهمیده شده است. هرکسی یک چیزی از قرآن را فهمیده و کتابی هم نوشته است. ولی قرآن هنوز کشف نشده است.

من چند وقت پیش در شهرداری تهران، صحبت می‌کردیم. همه‌ی مدیران و شهردارها و همه بودند، از شورای شهر، و خیلی‌ها بودند. جلسه‌ی سنگینی بود گفتم: شما فکر می‌کنید قرآن برای شهرداری چیزی نگفته؟ اخیراً من وارد یک کار شدم، تا الآن که خدمت شما هستم حدود 500 نکته راجع به شهرداری پیدا کردم در قرآن و روایات. ممکن است پای تلویزیون بگویید: یکی را بگو. می‌گویم! شهرداری وظیفه‌اش این است که ماشین قراضه‌ها را فرسوده را بخرد، بدون اینکه ظلم شود. یک پولی هم به صاحبش بدهد و بگوید: این وام، برو ماشینت را نو کن. از کجای قرآن درمی‌آید؟ قرآن می‌گوید: «وَ الْخَیْلَ» یعنی اسب، «وَ الْبِغالَ» با (غ)، یعنی قاطر،«وَ الْحَمیرَ» الاغ، «وَ الْخَیْلَ وَ الْبِغالَ وَ الْحَمیرَ» (نحل/8) به ترتیب هم می‌نویسد. اول اسب، دوم قاطر و سوم الاغ. «لِتَرْکَبُوها» این مرکب شماست، سوارش شوید. بعد می‌گوید: «وَ زینَةً» ضمن اینکه مرکب است، زینت هم هست. ماشین قراضه که دود می‌کند، خیابان را کثیف می‌کند، این «لِتَرْکَبُوها» هست، اما زینت نیست. پس هیچ اشکال ندارد یکی از وظایف شهرداری این باشد که ماشین‌های دودزا و ماشین‌های فرسوده را بخرد، یک وامی بدهد، منتهی به طرف ظلم نشود. از همین «وَ زینَةً» درمی‌آید که سیمای شهر باید همیشه زینت باشد. تازه وقتی می‌گوید: «وَ زینَةً» شاید با یک پیچ. البته این دیگر پیچ دارد. با یک پیچ شاید بشود این را هم فهمید. که باید رفتگر هم داشته باشیم. چون اگر اسب و قاطر و الاغ برود و هی آلودگی‌هایشان را هم در کوچه بریزند، کوچه پر از پشکل می‌شود. این چه شهر اسلامی است؟ این کوچه‌ها پر از پشکل است. از «وَ زینَةً» معلوم می‌شود که رفتگر هم باید باشد. چون می‌گوید: سوار شوید، ولی باید زینت هم باشد. یعنی هم خود ماشینت زینت باشد و هم محلی که ماشین می‌رود باید آلوده نباشد. اولی روشن است و دومی با یک کمی پیچ است.

سالمندان، شهرداری در هر محله یک خانه خریده به نام خانه‌ی... سرای محله! سیصد و هفتاد خانه خریده است. خوب پس شهرداری پولدار است. حالا که پولدار است، یک خانه هم بخرد، در هر محله، محله‌ی سالمندان، هزارمتر زمین بخرد، هرکاری می‌کند، دور تا دورش اتاق باشد، دو طبقه، پنج طبقه، سوییت، سوییت، بنده اگر پدر و مادرم پیر شد، خانه‌ام آپارتمان است، خانواده‌ام، یا خودم نمی‌توانم با این پیرمرد زندگی کنم، سالمندان نبرم بگذارم کیلومتر چند. یا در خانه‌ی خودم باشد اگر اتاق دارد. یا حداقل در محله‌ام باشد. که صبح به صبح سرش بزنم. چون قرآن نمی‌گوید: او را سالمندان بفرستید. می‌گوید: «عِنْدَکَ الْکِبَر» (اسراء/23)، «عِنْدَکَ» ترجمه‌اش را می‌دانید. یعنی نزد تو. اگر پدرت و مادرت، هردو یا یکی از آنها نزد تو پیر شد، نه یعنی کیلومتر چند پیر شد. گفته: «عِنْدَکَ» گفته پدرت، که هر روز صبح به صبح بتوانید به او سر بزنید. ببینید، محل زباله کجا باشد. قبرستان کجا باشد؟ نرخ‌ها چه باشد؟ درخت‌ها چه باشد؟ کشتارگاه کجا باشد؟ رفت و آمد چه باشد؟ نرخ چه باشد؟ این باید یکبار دیگر قرآن را نگاهش کنیم. آب باید آب سالم باشد.

قدیم که لوله‌کشی نبود، در هر چند محله‌ای یک چاه آب بود، این آب جوی‌ها در خانه‌ها می‌رفت. در تهران یک محله‌ی به نظرم میدان قیام است. کوچه‌ی شترداران! این کوچه شترداران کوچه‌ی آخر بود، آب به آنجا نمی‌رسید، همیشه آب گلی می‌رفت. خانه‌هایی که نزدیک چاه بود آبش تمیز بود. این آب... در کوچه‌ی شترداران یک منبری بود، این روزهای عاشورا که شاه روضه می‌خواند، مثلاً ناصرالدین شاه، این می‌رفت آنجا روضه می‌خواند. مردم هم می‌گفتند: دویست سالی، یکبار تو می‌روی نزد شاه روضه می‌خوانی. از شاه یک ورقه بگیر، یک چاه در محله‌ی ما بزند. ما همیشه آب آخر هستیم، و همیشه آب‌های لجن آخر جوی به ما می‌رسد. این واعظ گفت: «إِنْ شاءَ اللَّه‏» امروز می‌گویم. رفت بالای منبر و دید ناصرالدین شاه هم نشسته، گفت: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏». حالا مثلاً می‌گویم ناصرالدین شاه، شاید مظفرالدین شاه بوده و هرکسی بوده. اعلی حضرت آن زمان! گفت: اعلی حضرت، من می‌خواهم امروز تفسیر بگویم. تفسیر سوره‌‌ی نوح را شروع کرد. نوح به پسرش گفت: ایمان بیاور سوار کشتی شو. وگرنه خدا امروز همه‌ی کفار را غرق می‌کند. همه زمین زیر آب می‌رود و همه کفار غرق می‌شوند. مگر اینهایی که ایمان آوردند و سوار کشتی شدند. ایمان بیاور و سوار شو! «یا بُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنا» (هود/42) عربی‌هایی که می‌خوانم قرآن است. پسر نوح گفت: نه من اگر ببینم دنیا را آب می‌گیرد، من می‌روم قاره‌ی آسیا. نوح گفت: پسرم آسیا را هم آب می‌گیرد، گفت: می‌روم ایران. گفت: پسرم ایمان بیاور و سوار شو، لجبازی نکن. ایران هم آب می‌گیرد! گفت: می‌روم تهران. گفت: پسرم تهران را هم آب می‌گیرد، گفت: می‌روم کوچه شترداران! (خنده حضار) گفت: خوب اگر کوچه‌ی شترداران می‌روی، به آنجا هیچوقت آب نمی‌رسد. (خنده حضار) بعد گفت: اعلی حضرتا! کوچه شترداران زمان نوح هم که همه‌جا آب بود، آب نداشت. امان از آخوند! (خنده حضار) زمین و آسمان را چه قشنگ به هم بافت. اینها هنراست.

مسأله‌‌ی آب آشامیدنی، مسأله‌ی جوی‌ها، درخت‌ها، سد معبرها، نرخ اجناس، امنیت، همه‌ی اینها نکته دارد. حالا اگر خدا توفیقی بدهد، آرزو بر پیرها عیب نیست.

7- حمایت از امام زمان علیه السلام با گسترش حوزه‌های علمیه

1- ما باید امام را بشناسیم. 2- مدعیان دروغگو و حقه‌بازان را هم بشناسیم. 3- هم باید حمایت مالی کنیم. سهم امام و خمس بدهیم، 4- هم باید حمایت نیروی انسانی کنیم. اگر پسری داریم، بفرستیم طلبه شود. دانشگاه خوب است. ولی الآن دانشگاه اشباع است. واقعاً اشباع است. ما به قول رئیس جمهور تا سه سال دیگر شاید هفت میلیون تقریباً با کم و زیادش، بیکار داشته باشیم که نیمی از اینها با کم و زیادش لیسانس و فوق لیسانس هستند. ولی طلبه کم داریم. بسیاری از مساجد ما روحانی ندارد. شهرهای ما قاضی ندارد. مراکزی داریم هنوز امام جمعه نداریم. مفسّر نداریم، فقیه نداریم، اگر هفتصد تا، ششصد تا، نمی‌دانم چند تا اگر اینقدر فرماندار داریم، اگر پانصد تا فرماندار داریم، پانصد تا مجتهد در ایران نداریم. یا اگر هم داریم من نمی‌دانم. فقیه، قاضی، استاد، مفسر، اینها را نداریم. پسرتان را بفرستید، طلبه شود. اگر پسر دارید بفرستید طلبه شود. این حمایت امام زمان است. غصه هم نخورید، اگر بنا باشد گرسنگی بخورد، تاجر طلا هم باشد، ورشکست می‌شود. اگر هم بنا است گرسنگی نخورد، طلبه هم باشد وضعش خوب می‌شود. اینطور نیست که فکر کنید تاجر شود، اوه... طلبه شود بدبخت می‌شود. نخیر! خیلی از تاجرها هم بدبخت هستند. خیلی آخوندها اوه... (خنده حضار)

قدیم پدر من تاجر بود. وقتی من را فرستاد طلبه شوم، در و دیوار به او نق زدند. که بابا پسرت آخوند شود گرسنگی خواهد خورد. ما هم که در عمرمان گرسنگی نخوردیم. البته یکبار من گفتم: یعنی چه، هی گفتند: طلبگی نان خالی دارد، ما یکبار هم نشد نان خالی بخوریم. تصمیم گرفتم یکبار در مدرسه‌ی آقای گلپایگانی بودم، خدا رحمتش کند. گفتیم: یک روز نان خالی بخوریم. رفتیم نان گرفتیم و نشستیم خوردیم. وسط نان خوردن ما یک مشت مهمان از کاشان آمد. سفره را جمع کردم و دویدم دکان کبابی، گفتم: بابا خدا نمی‌خواهد تو نان خالی بخوری. (خنده حضار)

ما مشکل‌مان مشکل ایمان است. جوان می‌گوید: ازدواج کنم خرجی از کجا بیاورم. یعنی چه؟ یعنی خدایا اگر من یکی باشم قدرت داری. اگر با همسرم دو تا شدیم، تو دیگر قدرت نداری به ما روزی بدهی. این مشکل ایمانی دارد. یا می‌گوید: من خرجی یک بچه را می‌توانم. اما دو تا بچه دیگر خرجی از کجا بیاورم؟ یعنی خدایا اگر من دو تا بچه داشته باشم، تو قدرت داری. پنج تا بچه داشته باشم، تو دیگر قدرت نداری. ما مشکلمان مشکل اعتقادی است. هنوز باور نکردیم. ما داخل دین شدیم، دین داخل قلب نشده است. در قرآن دو تا دخول است. یک دخول که مردم داخل دین می‌شوند. «یَدْخُلُونَ فی‏ دینِ اللَّهِ أَفْواجاً» (نصر/2) یک آیه داریم می‌گوید: «وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإیمانُ فی‏ قُلُوبِکُم‏» (حجرات/14) ما هنوز به باور نرسیدیم. حمایت مالی، حمایت نیروی انسانی، بعد از شناخت.

من یکی دو حدیث هم برایتان بخوانم. یک صلواتی بفرستید(صلوات حضار)

8- معارف دین در سخن امام حسن عسکری علیه السلام

شب شهادت امام حسن عسگری است، دو حدیث از امام حسن عسگری بخوانم. امام حسن عسگری(ع) فرمود: صراط مستقیم راهی است که از کوتاه فکری بالاتر، از بلند پروازی پایین‌تر. «الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیمُ صِرَاطَانِ صِرَاطٌ فِی الدُّنْیَا وَ صِرَاطٌ فِی الْآخِرَةِ فَأَمَّا الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیمُ فِی الدُّنْیَا فَهُوَ مَا قَصُرَ مِنَ الْغُلُوِّ وَ ارْتَفَعَ عَنِ التَّقْصِیر» (بحارالانوار/ج8/ص69) راه مستقیم راهی است که نه افراط باشد، نه تفریط. نه بلند پروازی کنی، نه کوتاه فکری. این یک مورد.

امام عسگری فرمود: زمانی که ما غایب هستیم، «فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاء» (بحارالانوار/ج2/ص88) این حدیث هم برای امام عسگری است. اگر مجتهدی را دیدید، که «صَائِناً لِنَفْسِهِ» محافظ نفسش است. «حَافِظاً لِدِینِهِ» حافظ دینش است، «مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ» طبق هوا و هوس حرکت نمی‌کند، «مُطِیعاً لِأَمْرمَوْلَاه‏» عادل عادل است، «فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوه‏» مردم باید از او تقلید کنند. ضمناً به شما هم بگویم، روی کره‌ی زمین یک نفر هم نیست که تقلید نکند. شما در کل کره‌ی زمین یک نفر را پیدا نمی‌کنی که لباسش را به خیاط ندهد. بیمار می‌شود نزد پزشک نرود. خانه‌اش را به مهندس ندهد. تقلید یعنی رجوع به کارشناس، منتهی شیعه، کارشناس را گفته حتماً باید فقیه باشد. عادل باشد، ما وظیفه نداریم به حرف عرفا گوش بدهیم. عارف دید، دید که دید! به من چه که دید! ما اگر عارف فقیه بود، قبول می‌کنیم. اما اگر عارف فقیه نبود، حق نداریم به حرفش گوش بدهیم. امام عسگری فرموده باید فقیه باشد. کسی که کمتر از سی، چهل سال درس می‌خواند فقیه نیست. اگر خوش استعداد باشد باید سی، چهل سال درس بخوانند. اگر تیزهوش باشد. اینطور نیست که حالا چهار سال بخواند لیسانس و شش سال بخواند ارشد و چند سال بخواند... اینطور نیست. شش سال و هشت سال نیست. اگر کسی فقیه بود، نه هرفقیهی، «مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ» دنبال هوسش نباشد. «مُطِیعاً لِأَمْرمَوْلَاه‏» امام عسگری فرمود: مردم باید از او تقلید کنند. بعد فرمود: «وَ ذَلِکَ لَا یَکُونُ إِلَّا بَعْضَ فُقَهَاءِ الشِّیعَةِ لَا جَمِیعَهُم‏» (بحارالانوار/ج2/ص88) بعضی فقها اینطور هستند، نه همه آنها. ممکن است افرادی فقیه هم باشند، اما آن شرایط دیگر را نداشته باشند. این هم حدیثی دیگر.

امام عسگری یک حدیث دیگر هم فرمود. «وَ إِیَّاکَ وَ الْإِذَاعَةَ وَ طَلَبَ الرِّئَاسَة» (بحارالانوار/ج50/ص296) مواظب باش عمرت را ضایع نکنی. مواظب باش دنبال پست نروی. «فَإِنَّهُمَا یَدْعُوَانِ إِلَى الْهَلَکَة» کسی که عمرش را تلف کند و دنبال پست بگردد، هلاک می‌شود. این هم از امام عسگری است.

ضایع کردن عمر، شب‌های زمستانی چه می‌کنید؟ حدود پنج و نیم غروب می‌شود. حدود ده و نیم می‌خوابیم. پنج ساعت شب، پنج ساعت! لااقل دو ساعت مطالعه کنید، لااقل یک ساعت مطالعه کنید. این شب یلدا تلویزیون ما تبلیغش این است که امشب بیایید هنداونه بخوریم. یا آجیل بخوریم و یا برویم خانه‌ی پدر بزرگ. مگر هندوانه خوردن چقدر طول می‌کشد؟ مادر بزرگ را هم برو یک ساعت ببین. آخر پنج ساعت است. پنج ساعت تو هندوانه خوردی؟ یک مقداری عمرمان را تلف نکنیم. این شب‌های زمستانی، یک دور کتاب‌های مرحوم مطهری را مطالعه کنید.

امام عسگری فرمود: عمرت را ضایع نکن. دنبال ریاست نرو. اگر ریاست سراغت آمد، قبول کن. تو دنبالش نرو. دنیا مثل سایه است. دنیا مثل دریاست، قایق را می‌شود روی دریا انداخت، اما اگر آب در قایق برود، قایق روی آب باشد طوری نیست. ولی آب نباید داخل برود. پست را به تو دادند، قبول کن. اما شما سراغ پست نرو. مثل سایه، سایه عقب انسان می‌رود. نخ عقب سوزن برود طوری نیست. اما سوزن نباید عقب این نخ برود. یکوقت می‌آیند می‌گویند: آقا این پست را بگیر، خیلی خوب! اگر آمدند آنوقت خدا فرستاده است. اگر خدا فرستاد کمک هم می‌کند. اما تا رفتی سراغ پست، دلیل نیست که موفق باشی. چون خودت پست طلب بودی، ریاست طلب بودی، خدا قول نداده که دنبال هوس تو برود. اما اگر دنبالش نرفتی، خدا به تو می‌دهد و...

ما در جبهه بودیم یکبار در رادیو شنیدیم که امام فرمود: قرائتی نماینده‌ی من در نهضت سواد آموزی شد. نهضت سواد آموزی! آمدیم گفتیم: نماینده‌ی امام شدیم، یعنی باید چه کنیم؟ نهضت سواد آموزی کجا هست و برنامه‌اش چیست؟ همینطور گفتند: دیگرامام دستور داده، هیچی نگو! چشم! ما سی سال در نهضت بودیم و خیلی هم خوشحال هستیم. میلیون‌ها آدم را باسواد کردیم. البته من باسواد نکردم. یک نفر را هم باسواد نکردم. ما گنبد هستیم. گنبد علامت مسجد است. نمازها را آن زیر می‌خوانند. ما آرم نهضت هستیم ولی نمازها را آن زیر می‌خوانند. ولی خوب میلیون‌ها نفر باسواد شدند.

ما یکوقت که مملکت را از شاه گرفتیم، تقریباً پنجاه درصد بی‌سواد بودند. الآن تقریباً ده درصد بی‌سواد داریم. زیر پنجاه سال البته، موفق بودیم. خیلی از نهضتی‌ها رفتند به کجاها رسیدند. ما نهضتی داریم استاد حوزه است. از نهضت رفت تا مجتهد شد. نهضتی داریم پزشک است. فوق لیسانس داریم. لیسانس که خیلی داریم. دیپلم که الی «ما شاءَ اللَّه‏» داریم. «الْحَمْدُ لِلَّه‏»، چطور شد که اگر یک کارخانه پنیر افتتاح شد، این کمک است. حالا اگر یک بی‌سوادی به لیسانس رسید، این به اندازه‌ی یک کارخانه نمی‌ارزد؟ ما خیلی هم خوشحال هستیم. اگر سراغ پست رفتی شکست خوردی. یعنی خدا قول نداده که کمکت کند. اما اگر پستی را گفتند وظیفه‌ی تو است، قبول کن. بگو: اگر کسی دیگر نیست و وظیفه‌ی من است، قبول می‌کنم. امام عسگری پیغام داد سراغ پست نروید. اما اگر پست آمد به عنوان امانت قبول کنید.

یک سلام به امام عسگری در سامرا بدهیم. «السلام علیک یا ابامحمد، یا حسن ابن علی، ایها الزکی العسگری یابن رسول الله، یا حجة الله علی خلقه، یا سیدنا و مولانا انا توجهنا واستشفعنا و توسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا، یا وجیها عند الله اشفع لنا عند الله»

پدر امام زمان است. آغاز امامت امام زمان را تبریک می‌گوییم. تمام تشکیلات فرهنگی، سازمان‌ها، آموزش و پرورش، روحانیون، طلاب، حوزه‌ها، همه راجع به شناخت امام زمان یک کلاس‌هایی را زدند. ما هم در قم، البته ما که می‌گویم یعنی دوستان. سیصد تا فارغ‌التحصیل داریم. مرکز تخصصی مهدویت ده، دوازده سال است درست شده است. طلبه‌هایی که 1- دیپلم دارند، 2- ده سال درس حوزه خواندند. بعد از دیپلم و ده سال آمدند تخصصی مهدویت دیدند. الآن در شهرها می‌روند. پارسال ما حدود دو هزار صحبت داشتیم. از فلان دانشگاه، از فلان منطقه، از فلان پادگان تلفن می‌کنند، می‌برند و اینها را کلاس می‌گذارند. یک دوره‌هایی ببینیم که ما امام زمانمان را بشناسیم و احیاناً اگر شبهه‌ای هم وارد شد، بتوانیم جواب بدهیم. حالا این مؤسسه‌ی ما یکی از مؤسسات است. مؤسسه‌های دیگر هم هست. در هر خانه‌ای اسم بچه‌هایتان را مهدی بگذارید. خودتان را آماده کنید، سهم امام زمان را بدهید. یک بچه هم دارید بفرستید وقف امام زمانش کنید. از گرسنگی نترسید. خدا، امام زمان طرف را دارد. دم بزنگاه کمک می‌رساند. کمک‌های غیبی می‌رسانند.

خدایا بالاترین درجه‌ی ایمان، معرفت، مودت و اطاعت را نسبت به خودت و اولیائت را نصیب همه ما بفرما. قلب امام زمان را از الآن تا ابد از ما راضی بفرما.

«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

منبع

http://gharaati.ir/show.php?page=darsha&id=2226

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد