درسهایی از قرآن

پاسخ مسابقه درسهایی از قرآن

درسهایی از قرآن

پاسخ مسابقه درسهایی از قرآن

خداوند، بهترین آفریدگار

خداوند، بهترین آفریدگار
تاریخ پخش: 27/07/91
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
یک آیه‌ای است که فکر می‌کنم شما همه حفظ باشید. «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقین‏» (مؤمنون/14) این آیه را تقریباً ایرانی‌ها حفظ هستند. ما امروز همین کلمه‌ی «أَحْسَنُ الْخالِقین‏» را می‌خواهیم یک خرده باز کنیم. خداوند هرچه را آفرید، این تعبیر را نکرد. اما انسان را که آفرید گفت: «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقین‏». تبارک یعنی همان خدا برکت بدهد. مبارک، برکت، چه پر خیر و برکت است که از یک تک سلول و اسپرم و نطفه، انسان را ساخت که با پی می‌بیند. چشم، با گوشت حرف می‌زند، زبان. با استخوان می‌شنود. انواع دستگاه‌ها، کلیه، معده، روده، اعصاب، استخوان، جریان خون، قلب، انواع دستگاه‌ها را با هم ترکیب کرد، از یک تک سلول. «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقین‏». این را امروز یک خرده با هم بحث خواهیم کرد.

خداوند، بهترین آفریدگار
تاریخ پخش:  27/07/91
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
یک آیه‌ای است که فکر می‌کنم شما همه حفظ باشید. «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقین‏» (مؤمنون/14) این آیه را تقریباً ایرانی‌ها حفظ هستند. ما امروز همین کلمه‌ی «أَحْسَنُ الْخالِقین‏» را می‌خواهیم یک خرده باز کنیم. خداوند هرچه را آفرید، این تعبیر را نکرد. اما انسان را که آفرید گفت: «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقین‏». تبارک یعنی همان خدا برکت بدهد. مبارک، برکت، چه پر خیر و برکت است که از یک تک سلول و اسپرم و نطفه، انسان را ساخت که با پی می‌بیند. چشم، با گوشت حرف می‌زند، زبان. با استخوان می‌شنود. انواع دستگاه‌ها، کلیه، معده، روده، اعصاب، استخوان، جریان خون، قلب، انواع دستگاه‌ها را با هم ترکیب کرد، از یک تک سلول. «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقین‏». این را امروز یک خرده با هم بحث خواهیم کرد.
موضوع بحث؛ چگونه خداوند «أَحْسَنُ الْخالِقین‏» است. «أَحْسَنُ الْخالِقین‏» پیداست خالق‌های دیگر هم داریم. امام رضا فرمود: اینکه می‌گوید «أَحْسَنُ الْخالِقین‏» بهترین خالق است، پیداست خالق‌های دیگر هم هست. هرکسی چیزی می‌سازد خالق آن است. حضرت عیسی گفت: «أَخْلُقُ لَکُم‏ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْر» (آل‌عمران/49) حضرت عیسی گفت: «أَخْلُقُ لَکُم‏» یعنی من برای شما خلق می‌کنم، مجسمه پرنده را درست می کنم، فوتش می‌کنم می‌پرد. پس کلمه‌ی «اَخلُقُ» درباره عیسی هم گفته شده است. هر تولیدگری خالق است. بنده الآن دست می‌زنم. این صدا نبود، خلق کردم. شما صحبتی که می‌کنید، کلمات نبود، خلق می‌کنید. منتها تولید خدا با تولید دیگران تفاوت بسیار دارد. امام رضا فرمود: خداوند قدرت آفریدن و خلق کردن را به دیگران هم داده است.
1- آفرینش خداوند، دائمی و نامحدود
1- خالقیت خدا دائمی است. چگونه خدا احسن الخالقین است؟ این علامت سؤال. پاسخ: 1- آفرینش خدا دائمی است. دیگران دقیقه‌ای کار می‌کنند. ساعتی کار می‌کنند، روزی کار می‌کنند، ماهی کار می‌کنند، سالی کار می‌کنند، خدا دائماً...
2- محدودیت ندارد. خشت‌مال خشت می‌مالد. سرامیک‌ساز، سرامیک می‌سازد. دیگر نمی‌آید سوهان بپزد. او سوهان خوب می‌پزد، او گز خوب تهیه می‌کند، او کلوچه‌ی خوب تهیه می‌کند. یکی عبا می‌سازد، یکی قبا می‌سازد، یکی در ورزش فوتبال است، یکی در ورزش والیبال است. یکی در ورزش... یکی برج خوب می‌سازد. یکی گنبد خوب می‌سازد. دیگران که خلق می‌کنند محدودیت دارند. اما کار خدا محدودیت ندارد و دائمی است.
شش، هفت میلیارد نفر جمعیت روی زمین است و هرکدام یک شکلی هستند. در یک خانواده هر کدام تن صدایش یک طور است. محدودیت ندارد. از همه‌چیز، همه چیز می سازد. شما یک لقمه نان می‌خوری. از همین لقمه نان اشک شور، آب دهان شیرین، خون قرمز، شیر سفید، موجود با حس مثل پوست، موجود بی‌حس مثل ناخن و مو. ثابت، مثل موی ابرو. نود سال تکان نمی‌خورد. متغیر، مثل موی سر. یک صورت، یک پوست، یک گوشت، همه هم مو. منتها موی مژه و ابرو ثابت، موی سر و صورت متغیر. محدودیت ندارد. نمی‌شود گفت: میلیارد، میلیارد، هر حیوانی یک شکل است. هر برگی یک شکلی است. الله اکبر!
3- از ساده‌ترین چیزها، مهم‌ترین چیزها را می‌سازد. اینها خیلی مهم است. از ساده‌ترین، مهم‌ترین می‌سازد. به نانوا وقتی می‌گویی چرا نان اینطور است؟ می‌گوید: خمیرش بد بود. من با این خمیر که نمی‌توانم بهتر از این بپزم. وقتی به خانم می‌گوییم: چرا پلو اینطور است؟ می‌گوید: برنجی که خریدی خراب است. قرآن راجع به نطفه می‌گوید: «مِنْ ماءٍ مَهینٍ» (سجده/8) یعنی آب پست، این هم از یک تک سلول، از یک اسپرم، از ساده‌ترین، مهم‌ترین را خلق می‌کند.
2- بی‌همتا بودن خداوند در آفرینش
4- مواد اولیه‌اش هم از خودش است. کارخانه‌ یک چیزی می‌سازد، منتها باید مواد اولیه‌اش را به او داد، نخ می‌دهیم پارچه می‌گیریم، آن مواد اولیه، مواد اولیه هم از خود اوست. باقی‌ها که خلق می‌کنند، اگر ذوالقرنین سد ساخت به مردم گفت: آهنش را شما بیاورید، مس‌اش را شما بیاورید، من برای شما می‌سازم. «آتُونی‏ زُبَرَ الْحَدید» (کهف/96) شما مصالحش را بده، من برایت می‌سازم. مهندس می‌گوید: مواد اینها را بده، من برایت بسازم. آشپز می‌گوید: اینها را تهیه کن، من برایت غذا می‌پزم.
5- در ساختن تقلید نمی‌کند. این هم مهم است. شما ممکن است یک چیزی را بسازی، ولی باید یک نمونه‌اش را بگیری،باید یک مدل بگیری. پیراهن را می‌بری می‌گویی: مثل این.
یک کسی بود وقتی مهمانی می‌رفت، می‌دید غذای مهمانی خیلی غذاهای سلطنتی است، به صاحبخانه می‌گفت: یک دیسی به من بدهید، یک بشقابی بدهید. یک بشقاب می‌گرفت، انواع غذاها را در آن می‌چید، به پسرش می‌گفت: بگیر، ببر خانه و به مادرت بگو: این رقمی غذا درست کن. قبل از آنکه خودش غذا بخورد، یک دیس برای خانم می‌فرستاد، می‌گفت: این رقمی.
6- پشیمان نمی‌شود. خیلی‌ها یک کاری می‌کنند پشیمان می‌شوند. خانه می‌سازد پشیمان می‌شود. قالی می‌بافد، در یک رشته درس می‌خواند، بعد پشیمان می‌شود. اما خدا پشیمان نمی‌شود.
7- شک نمی‌کند. خیلی‌ها یک کاری می‌کنند، وسط کار شک می‌کنند. از نماز که شک کرده بین یک رکعت، دو رکعت، از نمازش شک شروع می‌شود تا جای دیگر. طلبه می‌شود وسط طلبگی می‌گوید: ادامه بدهیم، ادامه ندهیم. چرا ادامه ندهید. چه کاری بهتر از اینکه آدم با اسلام آشنا شود؟ آشنایی با اسلام شک ندارد.
3- آفرینش خداوند، براساس رحمت
8- آفرینش براساس رحمت است. «إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَ لِذلِکَ خَلَقَهُم‏» (هود/119) آیه‌ی قرآن است که می‌خوانم ولی ترجمه‌اش را همه شما می‌فهمید. «رَحِمَ رَبُّکَ» پروردگار من رحم کرد، «وَ لِذلِکَ خَلَقَهُم» یعنی خلقت براساس رحم است. ما که به گاو علف می‌دهیم براساس رحم نیست، علف می‌دهیم شیر بدوشیم. دانه می‌دهیم تخم مرغ برداریم. بذر می‌پاشیم که خوشه بگیریم، ما براساس رحم نیست، براساس محاسبات است. می‌گوییم: یک خرده دانه بپاشی، خوشه برمی‌داری. گندم بده، جو بده، تخم مرغ برمی‌داری.
پس کار خدا براساس رحمت است. تقلید نمی‌کند، پشیمان نمی‌شود، تردید نمی‌کند، حالا برای اینکه یک خرده در جلسه تنوعی پیدا شود و خیلی ساکت نباشد، هر موردی که من می‌گویم شما یکبار بگویید «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقین‏».
خلقت خدا دائمی است. «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقین‏». محدودیت ندارد، «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقین‏». «أَحْسَنُ الْخالِقین‏» را بگویید از ساده‌ترین مهم‌ترین می‌سازد، «أَحْسَنُ الْخالِقین‏». مواد اولیه‌اش از خودش است، «أَحْسَنُ الْخالِقین‏». در آفرینش تقلید نمی‌کند، «أَحْسَنُ الْخالِقین‏». پشیمان نمی‌شود، «أَحْسَنُ الْخالِقین‏». تردید ندارد، «أَحْسَنُ الْخالِقین‏». یک مهندس یک چیزی را تقلید می‌کند، مواد اولیه‌اش هم از دیگری است، بعد هم خسته می‌شود. خدا خسته نمی‌شود«أَحْسَنُ الْخالِقین‏» کارش براساس رحمت است نه سد و فلان... «أَحْسَنُ الْخالِقین‏» ساخته‌هایش هدفمند است «أَحْسَنُ الْخالِقین‏».
ممکن است ما هدف را نفهمیم ولی هدفمند است. دندان جلو را تیز کرده، چون هدف قیچی کردن غذا است. دندان‌های بغل را کلنگی آفریده، چون هدف کار خدا این است که غذا سوراخ شود. دندان‌های آخر را چاله چوله آفریده برای جویدن. بریدن، سوراخ کردن، جویدن، یعنی براساس همان نقش‌های دندان هم این رقمی قرار داده است. انگشت شصت را کوتاه گذاشت. این چهار تا بلند است، این یکی کوتاه است. اگر این پنجمی هم بلند بود در نود درصد کارها فلج می‌شدیم. شما هر کاری می‌کنی با این انگشت کوتاه می‌کنی. این انگشت کوتاه را کنار بگذار، بیل نمی‌شود دست گرفت، پیچ گوشتی، قلم، اره، سوزن و نخ، آمپول، همه‌ی کارها روی این انگشت کوچک است. کارها هدفمند است. اگر چشم ما از پی است...
پی باید با آب نمک قاطی شود. اشک ما شور است. اگر اشک ما شیرین بود کور می‌شدیم. این چین و چروک‌ها هدفمند است. اگر گوش ما چین و چروک نداشت، مثل پیشانی صاف بود صدا را می‌فهمیدیم، اما نمی‌دانستیم از کدام جهت است. این چین و چروک‌ها جوری است که جهت صدا را تشخیص می‌دهیم.
4- هماهنگی میان اجزای خلقت
ساخته‌ی او با نظام هستی هماهنگ است. هدفمند است، هماهنگ است. «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقین‏» هماهنگ است، یعنی چه؟ یعنی فاصله‌ی خورشید با ما تناسب دارد. نزدیک باشد می‌سوزیم. دور باشد یخ می‌کنیم. معده‌ی ما با غذاها هماهنگ است. چشم ما با نور هماهنگ است. گوش ما با امواج هماهنگ است. بچه ضعیف است با عشق مادر ضعفش جبران می‌شود. بچه که به دنیا آمد عاجز عاجز است. اگر پدر و مادر و علاقه‌ی پدر و مادر نباشد، بچه از بین می‌رود. آن مقداری که بچه ضعف دارد، پدر و مادر عاشق این بچه هستند. با عشق پدر و مادر و محبت پدر و مادر، آن ضعف‌ها جبران می‌شود. ما اگر اکسیژن می‌گیریم، کربن می‌دهیم گیاهان کربن می‌گیرند و اکسیژن می‌دهند. ما اکسیژن می‌گیریم کربن می‌دهیم. کربن می‌گیرد، اکسیژن می‌دهد. یک هماهنگی دارد. هماهنگ است.
کارهای او همه احسن است. درجه یک است. همه کارهایش درجه یک است. زهر مار هم درجه یک است. چرا؟ چون زهر مار هم در بدن مار نمره‌اش بیست است. بله زهر مار در بدن من کشنده است. اما در جای خودش نمره‌اش بیست است. آب دهان! آب دهان هرکسی در دهان خودش نمره‌اش بیست است. ولی اگر به کسی پرتاب شود، جسارت است اینطور نیست که مرد از زن بهتر باشد، زن نمره‌اش بیست است. مرد نمره‌اش بیست است. هرچیزی در جای خودش نمره‌اش بیست است.
5- دعوت بشر به انجام کار اَحسن
در قرآن چند تا احسن داریم. «أَحْسَنُ الْخالِقین‏»، «أَحْسَنَ الْحَدیث‏» (زمر/23)، «أَحْسَنَ الْقَصَص‏» (یوسف/3)، «الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏» (اعراف/180)، «وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى‏» (نساء/95)، «مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْما» (مائده/50) یعنی خداوند همه کارهایش احسن است.
می‌گوید: کار من احسن است، می‌خواهم تو هم احسن باشی. من تو را احسن آفریدم. تو چرا نماز را غلط می‌خوانی؟ بیان تو احسن است. چرا با هرکسی درست حرف می‌زنی، با خدا در نماز غلط حرف می‌زنی؟ من «أَحْسَنَ الْقَصَص‏» را گفتم، تو هم «فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه‏» (زمر/18) بهترین‌ حرف‌ها را بپذیر.
اگر کسی به تو سلام کرد، جواب بهتر به او بده. «فَحَیُّوا بِأَحْسَن‏» (نساء/86)، با کسی بحث می‌کنید، «جادِلْهُمْ بِالَّتی‏ هِیَ أَحْسَن‏» (نحل/125)  او به تو بدی کرد، تو به او بدی نکن. «ادْفَعْ بِالَّتی‏ هِیَ أَحْسَن‏» (مؤمنون/96)، «ادْفَعْ بِالَّتی‏ هِیَ أَحْسَن‏»،«جادِلْهُمْ بِالَّتی‏ هِیَ أَحْسَن‏»، «فَحَیُّوا بِأَحْسَن‏»،«فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه‏»، «وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْیَتیمِ إِلاَّ بِالَّتی‏ هِیَ أَحْسَن‏» (انعام/152) خلاصه خدا می‌گوید: من نمره‌ام بیست است، می‌خواهم تو هم نمره‌ات بیست باشد.
خیلی بی‌انصافی است که آدم پیش یک مدیر کل می‌خواهد برود، لباسش را اتو ‌کند. اما با لباس کثیف نماز بخواند. تو نزد مخلوق خودت را منظم می‌کنی، آنوقت نزد خالق هرطور می‌خواهی هستی. خوب دیگر چه؟
گاهی تولیدات انسان لغو است. اما خداوند همه کارهایش حق است. لغو مثل چه؟ مثل دکمه‌ای که اینجا هست. بعضی کت و شلوارها، اینجایش دکمه است. با اینجا کجا را می‌خواهد ببندد. این دو دکمه را می‌خواهد کجا ببندد. بنابراین ما گاهی وقت‌ها یک کارهایی را می‌کنیم لغو است. ولی خداوند کار لغو را خلق نکرده است. حتی ما فکر می‌کنیم برگ زرد بی‌خود است. قرآن به همان دلیلی که برگ سبز را می‌گوید، برگ زرد را هم می‌گوید: نعمت است. «أَخْرَجَ المَْرْعَى» ‏(اعلی/4) یعنی سبزی رویاندیم، «فَجَعَلَهُ غُثَاءً أَحْوَى‏» (اعلی/5) زردش کردیم، یعنی همان نقشی که برگ سبز دارد، برگ زرد هم دارد. برگ زرد هم همان نقش را دارد.
در تولیدات دیگران افراط و تفریط هست ولی خدا می‌گوید: «إِنَّا کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ» (قمر/49) همه کارها اندازه‌گیری شده است. حدیث داریم هر سال قطرات آب یکسان است. اگر یک سال باران کم می‌آید، کم نمی‌آید، باران به آنجایی که مردم می‌خواهند، به خاطر خلافی، یا به خاطر آزمایشی یا به هر دلیلی باران جای دیگر می‌بارد. ولی هیچ سالی از سال دیگر بارانش کمتر نیست. ممکن است به منطقه‌ای نبارد، به جای دیگر ببارد. «إِنَّا کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ».
بعضی‌ها تولید می‌کنند و دیگر نظارت نمی‌کنند. یک چیزی می‌سازند و می‌روند. ولی خداوند نظارت می‌کند «وَ ما کُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غافِلینَ» (مؤمنون/17) هم خلق کردیم، هم نظارت داریم. آنی از نظر ما پنهان نیست. یکوقت یک مهندس نگوید، من هم تولید کردم. بله تو تولید کردی، خدا هم تولید می‌کند، اما تولید تو با خدا اوه... حالا حالا باید تو جناب مهندس در برابر خدا سجده کنی.
دیگران در روشنایی تولید می‌کنند، خدا در «فی‏ ظُلُماتٍ ثَلاث‏» (زمر/6) در سه تاریکی پیچ در پیچ تولید می‌کند، تولید انسان. بچه در رحم مادرش در «فی‏ ظُلُماتٍ ثَلاث‏» آیه‌ی قرآن است. یعنی ظلمت در ظلمت در ظلمت. در سه لایه‌ی تاریکی خدا طراحی می‌کند. صنعت‌گرها روی چیز سفت صنعت‌گری می‌کنند، یعنی روی مس، روی آهن، روی گچ، روی سنگ مرمر، روی چیز سفت هنرشان را ارائه می‌دهند. خداوند روی آب هنرنمایی می‌کند. دیگران در روشنایی، خدا در تاریکی، دیگران روی جمادات، خدا روی مایعات.
انسان، گاهی تولید که می‌کند خسته می‌شود، خدا می‌گوید: من خلق کردم خسته هم نشدم. «وَ ما مَسَّنا مِنْ لُغُوبٍ» (ق/38) خسته نمی‌شود. «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقین‏» خدا احسن الخالقین است. باقی تولید کنندگان خسته می‌شوند، خدا خسته نمی‌شود.
6- حفظ و بقای موجودات از راه زوجیّت
خداوند بقای نسل موجودات را هم تضمین کرده است. این سالن را ساختند، آقای مهندس که این سالن را ساخت، این ماشین را ساخت و این برج را ساخت، دیگر تضمینی برای بعدش ندارد. ولی خداوند می فرماید: هرچیزی را جفت آفریدیم، «وَ مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ خَلَقْنا زَوْجَیْن‏» (ذاریات/49) هرچیزی را جفت خلق کردیم، تا این نر و مادگی بقای نسل را تضمین کنند.
خداوند خلق که می‌کند، هدایت هم می‌کند. قرآن می‌گوید: «أَعْطى‏ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏» (طه/50)، «کُلَّ شَیْ‏ءٍ» هر چیزی را خلق می‌کند، بعد می‌گوید: «ثُمَّ هَدى‏» هم خلق می‌کند، هم هدایتش می‌کند. هدایت می‌کند. این علف باید چگونه شیر شود. این نان چگونه باید اشک شور شود و آب دهان شیرین شود. چطور باید این شیر سفید شود و خون سرخ شود. این تخم هندوانه چطور باید هدایت شود تا هندوانه شود. دیگران خلق می‌کنند و دیگر هدایت نمی‌کنند. خدا هم خلق می‌کند و هم تا ابد هدایت می‌کند.
همه آفریده‌ها به سوی او باز می‌گردند. «خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْض‏» آسمان‌ها و زمین را آفرید، بعد می‌گوید: «إِلَیْهِ الْمَصیر» همه به سمت خدا باز می‌گردند، «اْ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ» (بقره/156)، «إِلَیْهِ رَاجِعُونَ»، «إِلَیْهِ الْمَصیر»، «الیه المنتهی»، «إِنَّکَ کادِحٌ إِلى‏ رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقیهِ» (انشقاق/6) بشر! تو داری با رنج یک خطی را سیر می‌کنی، ولی پایان آن ملاقات با اوست.
این معنای احسن الخالقین است. که خداوند می‌فرماید: من احسن الخالقین هستم. بهترین آفریدگار. آنوقت بشر باید چقدر سقوط کند. این احسن الخالقین را که از یک تک سلول یک انسان می‌سازد رها کند و برود در مقابل یک مجسمه، در مقابل بت، خالق همه چیز را ول کند، برود بله قربان بگوید به کسی که از ترس پشه در پشه‌بند می‌رود. ما به چه کسی بله قربان می‌گوییم. به کسی که از ترس پشه در پشه‌بند می‌رود. آن کسی که من را ساخته می‌داند چه ساخته است. قانون من را هم باید او بدهد. من قانون خالق را رها می‌کنم، می‌آیم ببینم قوانین بین‌الملل چه گفتند؟ ما کشوری داریم در اروپا 119 بار قانون اساسی‌اش اصلاح شده است. خود آمریکا را گفتند: 125 بار قانون اساسی‌اش اصلاح شده است. خود شما نیروی انتظامی صبح می‌گویید: خیابان یک طرفه، هفته دیگر می‌گویید: نخیر دو طرفه است.
7- خضوع در برابر بهترین آفریدگار
خدا احسن الخالقین است، حالا که احسن الخالقین است، نمی‌خواهی نماز بخوانی. نمی‌خواهی با احسن الخالقین صحبت کنی. تو دو ساعت با این حرف می‌زنی که همه آنها نمی‌توانند یک پشه خلق کنند. نمی‌خواهی با خدا حرف بزنی؟ خالقی که تو را آفرید گفت: عفاف، حجاب، شما می خواهی چشم چه کسی را راضی کنی، دل چه کسی را راضی کنی؟ «خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِک‏» (بحارالانوار/ج95/ص389) باختند آنهایی که احسن الخالقین را رها کردند.
منصور دوانقی پایش را دراز کرده بود، یک نفر آمد گفت: با پای من بیعت کن. با دست، بیعت می‌کنند، اما گفت: با پای من بیعت کن. بعد یک نفر گفت: بله، کسی که با دست امام صادق بیعت نکند، باید با پای منصور دوانقی بیعت کند. کسی که در مقابل خالق عبادت نکند، باید بله قربان گوی مخلوق باشد.
خدا می‌گوید: از من یاد بگیرید. اصلاً می‌گوید: «فَانْظُرْ إِلى‏ آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ» (روم/50) نگاه کنید، دقت کنید، یاد بگیرید. دیگران یک تولیدی دارند می‌روند ثبت می‌دهند که کسی از روی آن تقلید نکند. 40 سال پیش من رفتم پای تخته سیاه، خدا بیامرزد طرف را مرد. یک نفر گفت: آقای قرائتی، زود برو تخته سیاه را ثبت بده. گفتم: یعنی چه؟ گفت: اگر یک آخوند دیگر خواست پای تخته سیاه برود بروی علیه او شکایت کنی. گفتم: ای بابا!
الآن بعضی از سی‌دی‌های مذهبی‌ قفل دارد. یعنی قال الصادق را قفل کردیم. بعد می‌گوییم: بر پدر و مادر کسی که قفلش را باز کند لعنت! آمریکا سکسش را برای شما صادر می‌کند. او هر فیلم هرزه‌ای را از هر طریقی، برای شما صادر می‌کند، آنوقت ما مذهبی‌ها، یک حدیث خوب را می‌گوییم: سی‌دی‌اش قفل است. ما بخل داریم، خدا بخل ندارد. ما یک چیزی را ابتکار کنیم، می‌رویم به نام خودمان ثبت می‌دهیم. می‌‌گوییم اینجا به نام ما.
گاهی وقت‌ها دلمان خوش است، به این که این کار در یونسکو ثبت شد. تو را به خدا ببین آدم باید چقدر ذلیل باشد.
یک کسی می‌گفت: ما می‌خواهیم یک قرآنی تهیه کنیم، همه ورق‌هایش از تخته باشد. کلماتش از چه باشد. و می‌خواهیم ده میلیارد این قرآن را تولید کنیم. گفتم: خوب کدام وزارتخانه. احمق شده‌اید که می‌خواهید چنین بودجه‌ای را بدهید. کدام مدیر کل خوابش برده است. گفت: آخر عوضش یک چنین قرآنی را در یونسکو ثبت می‌کنیم. گفتم: ای بابا! ای بابا! انسان به قدری پست است، که قانون الهی را که باید بخواند عمل کند، می‌خواهد با تخته فلان در یونسکو ثبت کند. درجه‌ی حماقت، ما خیلی وقت‌ها یک کارهایی می‌کنیم و دلمان خوش است که مثلاً این آیت‌الکرسی را با یک نفس می‌خواند. خوب مثلاً که چی؟ در عوض منحصر به فرد است. یک کسی را پیدا می‌کنید با یک نفس سه کیلو آبغوره سر می‌کشد. خوب حالا باید ثبت کند. یک خل هم داریم، که با یک نفس سه کیلو آبغوره را سر می‌کشد. اینها ثبت شدنی است. چه چیزی را باید ثبت بدهیم؟ توجیه ما چیه برای اینکه این پول را خرج ‌کنیم؟ توجیه ما چیست؟
گاهی وقت‌ها می‌گوییم: میراث فرهنگی، میراث فرهنگی توجیه دارد یا نه؟ بعضی میراث فرهنگی‌ها توجیه دارد، یعنی نشان دهنده‌ی علم ماست، صنعت ماست، سابقه‌ی ماست، تمدن ماست، آنچه که باعث عزت ما است توجیه دارد. اما یک چیزی توجیه ندارد، اگر توجیه ندارد، اگر کفش پدر بزرگ شما تنگ بود، شما پایت بزرگ بود، باید کفش تنگ بپوشی و بگویی: کفش مرحوم ابوی است! امام صادق به یک نفر گفت: اینجا کجاست زندگی می‌کنی؟ خیلی تنگ است. گفت: آخر خانه‌ی ابوی است. گفت: خوب بابایت فقیر بوده، نداشته در خانه‌ی تنگ زندگی می‌کرده. تو که وضعت خوب است، تو چرا در خانه‌ی تنگ زندگی می‌کنی. صرف اینکه یک کاری نیاکان ما کردند. هر چیزی باید پشتوانه عقلی، علمی، منطقی، قرآنی، حدیثی داشته باشد. خدا خالق است. دیگران تولید می‌کنند. منتها مقایسه کنیم...
یکبار دیگر  شما احسن الخالقین‌اش را بگویید. تولید خدا دائمی است، «احسن الخالقین». محدودیت ندارد، یعنی شما از خاک خشت و آجر و سیمان درست می‌کنید. خداوند از خاک چند هزار  رقم رنگ و گل و بلبل در می‌آورد. از یک تک سلول بوعلی سینا می‌سازد، «احسن الخالقین». مواد اولیه از خودش است، «احسن الخالقین». تقلید نمی‌کند، «احسن الخالقین». صنعتش را ثبت نمی‌دهد. می‌گوید: شما هم یاد بگیرید، «احسن الخالقین». در آفرینش پشیمان نمی‌شود، «احسن الخالقین». شک نمی‌کند، خسته نمی‌شود. «احسن الخالقین». مدیریتش براساس رحمت است، نه براساس درآمد «احسن الخالقین». هدفمند است، «احسن الخالقین». ما گاهی وقت‌ها حرکت‌هایمان هدفمند نیست، یک جوان ایستاده لب چهارراه، یک زنجیر چهل سانتی برداشته و چنین می‌کند. تمام که شد چنین می‌کند. خوب این حرکت است ولی بی‌هدف. بعضی‌ها در کل عمرشان بی‌هدف هستند. چه کردی؟ هیچی. وجودشان با عدم وجودشان فرق نمی‌کند. مثل کلمه هیچی. کلمه هیچی را وقتی می‌نویسی، بخوانید، هیچی. حالا که پاک کردم این چیه؟ هیچی. یعنی باشد و نباشد، هیچی است. باشد هیچی، نباشد، هیچی. بعضی‌ها هیچی هستند، بود و نبودشان، هیچ است.
برادرها یک درسی بخوانید که یک مشکلی را حل کنید. این اطلاعاتی که بدانید هیچ، نمی‌دانستید هم هیچی. مثلاً بوعلی سینا چند کیلو است؟ بدانید یا ندانید. مسجدالحرام چند متر است؟ اسم این کوه چیست؟ بسیاری از اطلاعات را ما بدانیم طوری نمی‌شود، ندانستیم هم جایی آباد نمی‌شود. درس که می‌خوانیم یک چیزی بخوانیم که دانستنش مشکلی را حل کند، ندانستن خطری را به وجود بیاورد. رفیق بگیریم، رفیقی که با نشستن‌اش به ما اضافه شود، از دست دادنش از ما کم شود. بعضی‌ها رفیق‌هایی دارند که بود و نبودشان یکی است.
خدایا، هرچه به عمر ما اضافه می‌کنی، بر معرفت ما، مودت ما، اطاعت ما، تسلیم ما، رضای ما نسبت به خودت، بیفزا. کسانی که مکتب ما، مسؤولین ما، رهبر ما، انقلاب ما، عزت ما، ناموس ما، نسل ما، آبروی ما، امنیت ما، کسانی که دین ما را هدف قرار دادند با انواع توطئه‌ها برای تحقیر و تضعیف، خدایا اگر قابل هدایت، اگرقابل نیستند، که خیلی‌هایشان نیستند نابودشان بفرما.    
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
«سؤالات مسابقه»
 1- آیه 14 سوره مؤمنون خداوند را به چه عنوان معرفی می‌کند؟
1) بهترین خالق
2) بهترین معلم
3) بهترین دوست
2- آیه 49 سوره آل‌عمران به کدام معجزه حضرت عیسی اشاره دارد؟
1) شفا دادن بیماران
2) زنده کردن مردگان
3) آفریدن پرنده از خاک
3- براساس قرآن، منشأ آفرینش الهی چیست؟
1) علم خداوند
2) قدرت خداوند
3) رحمت خداوند
4- آیه 17 سوره مؤمنون به چه امری اشاره دارد؟
1) نظارت دائمی خداوند بر مخلوقات
2) هدایت دائمی مخلوقات
3) خلقت دائمی موجودات
5- براساس قرآن، پایان مسیر جهان کجاست؟
1) بهشت و دوزخ
2) بازگشت به خدا
3) نامعلوم و ناپیدا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد