اختصاصات پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) (1)
تاریخ پخش: 18/08/91
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
من فکر کردم که یک بحثی راجع به پیغمبر اسلام، جایگاه پیغمبر اسلام را برایتان بگویم. گفتم: چیزهایی را هم بگویم که نسبت به پیغمبرهای دیگر نیست. معصوم است، خوب همه انبیاء معصوم هستند. علم غیب دارد، همه دارند. از صالحین هستند، از مؤمنین هستند، از متقین هستند. کمالاتی که برای همه انبیاء هست، خوب پیغمبر ما هم دارد. آنها را نمیخواهم بگویم. چیزهایی را که میگوییم، خصوصیات پیغمبر اسلام است. که ما افتخار کنیم امت چه کسی هستیم.
اختصاصات پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) (1)
تاریخ پخش: 18/08/91
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
من فکر کردم که یک بحثی راجع به پیغمبر اسلام، جایگاه پیغمبر اسلام را برایتان بگویم. گفتم: چیزهایی را هم بگویم که نسبت به پیغمبرهای دیگر نیست. معصوم است، خوب همه انبیاء معصوم هستند. علم غیب دارد، همه دارند. از صالحین هستند، از مؤمنین هستند، از متقین هستند. کمالاتی که برای همه انبیاء هست، خوب پیغمبر ما هم دارد. آنها را نمیخواهم بگویم. چیزهایی را که میگوییم، خصوصیات پیغمبر اسلام است. که ما افتخار کنیم امت چه کسی هستیم.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم»، اختصاصات پیامبر اکرم(ص).
1- نام پیامبر اسلام در تورات و انجیل
1- قرآن میفرماید که: «مَکْتُوباً» پیغمبر ما مکتوب است، یعنی نوشته شده. «فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجیل» (اعراف/157)، نام و نشان پیغمبر ما در تورات و انجیل هست. خوب عوض شده. یک کسی، ممکن است یک مسیحی بیاید بگوید: آقا در انجیل ما نیست. یهودی بیاید بگوید این تورات ما است، در آن نیست. ما میگوییم: بوده است، برداشتهاند. میگوید: نه، از اول نبوده است. اینجا باید چه کنیم؟ قرآن میگوید: مکتوب است، یعنی نوشته شده. آنها هم الآن تورات و انجیل را میآورند و میگویند. محمد نیست، احمد هم نیست. چه کنیم؟ جواب ما این است.
میگوییم: وقتی پیغمبر به یهودیها و مسیحیها گفت: نام من در تورات و انجیل شما هست. اگر نبود همان لحظه میآوردند میگفتند: در این تورات و انجیل نیست و پیغمبر شما دروغگو است. نه جنگ میکردند و نه جزیه میدادند. جنگها کردند، جزیهها دادند، کشتهها دادند، در جنگهای مهم اینها تار و مار شدند، اما یکی تورات و انجیل را پیش نکشید. یک مثال بزنم.
من میآیم میگویم: نصف خانه شما برای من است، سه دانگش هم در سند هست. شما اگر دست به هر کاری زدی، پول دادی، کتککاری کردی، همه رقم تلاش کردی، اما سند را پیش نکشیدی. مردمی که تماشاچی هستند، میگویند: اسم هست یا نیست؟ بنده ادعا میکنم نصف خانهی شما برای من است. نام من هم «مَکْتُوباً فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجیل» نام من مکتوب در سند نوشته شده است. شما جنگها میکنی، جزیهها، رشوهها، انواع تلاشها را میکنی، سند را پیش نمیکشی. آنکه سند پیش نمیکشد، ما که تماشا میکنیم این صحنه را، میگوییم: نام هست یا نیست؟ اگر نیست بگو: نیست. جنگها کردند، جزیهها دادند. کشتهها دادند، اما سند را پیش نکشیدند. اگر میگفتند: نیست، تمام میشد و میرفت.
قرآن راجع به این موضوع میفرماید: «یَعْرِفُونَه» (بقره/146) عربیهایی که میخوانم قرآن است. یعنی پیغمبر و علمای یهود و مسیحیت، «یَعْرِفُونَه کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُم» (بقره/146) پیغمبر را مثل فرزندشان میشناختند. آدم فرزند را خوب میشناسد. فرزند را قبل از تولد میشناسند. پیغمبر ما را قبل از بعثت میشناختند. ولذا یهودیها آمدند، در مدینه زمین خریدند. گفتند: پیغمبری میآید، پیغمبر آخرالزمان است. حکومت تشکیل میدهد، دینش بر کرهی زمین حاکم خواهد شد، ما از پیش برویم زمینهای مدینه را بخریم. قرآن میفرماید: شما که از قبل «وَ کانُوا مِنْ قَبْل یَسْتَفْتِحُون» (بقره/89) یعنی طلب فتح، پیروزی، با پیغمبر آخرالزمان ما از پیش برویم جایگاه خودمان را روشن کنیم، «فَلَمَّا جاءَهُم» این عربیهایی که میخوانم قرآن است، بعضیهایش را هم شما بلد هستید. «فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا کفروا به» معرفت داشتند، اما زیر بار نرفتند. این یک اختصاص.
2- پیامبر اسلام، آخرین پیامبر الهی
2- «خاتَمَ النَّبِیِّین» (احزاب/40)، کلمهی خاتم النبیین هم در قرآن آمده است. آخرین پیغمبر است. این پیداست دین کامل شده است. چون دلیل ندارد، 124 هزار پیغمبر بیاید، وقتی میگویند: این آخرین است یعنی «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی» (مائده/3) دین کامل شده است. از این معلوم میشود تحریف هم نشده است. چطور؟ چون یکی از دلایلی که پیغمبرها تازه به تازه میشدند، چون هر پیغمبری میآمد، یک مدتی که میگذشت، قوانین کتاب آسمانیاش تغییر پیدا میکرد، پیغمبر بعدی میآمد اصلاح انجام بدهد. دلیل اینکه این پیغمبرها عوض میشدند، برای این بود که میخواستند اصلاح کنند تحریفات قبل را. اینکه میگوید: این پیغمبر «خاتَمَ النَّبِیِّین» است، یعنی در قرآن کلمهای، نقطهای، واوی، حرفی، جابهجا نشده است.
شخصی به نام کربلایی کاظم بود. من ندیدم، ولی اساتید ما، مراجع تقلید، او را دیدند. ایشان هیچ سواد نداشت. هیچ هیچ هیچ. یک کشاورز مؤمنی بود منتها سر زمین زکاتش را میداد و در عمرش لقمهی حرام نخورده بود. یک مرتبه کل قرآن را حفظ شد. او را نزد آیت الله العظمی بروجردی آوردند. آیت الله العظمی صافی، آیت الله العظمی فاضل، خیلی از این مراجع فعلی همه او را دیده بودند. ولذا قرآن را با بیان ایشان هم قرائت کردند. مثلاً میگفتند: بخوان ببینم، «مالِکِ یَوْمِ الدِّین» یا «ملِکِ یَوْمِ الدِّین»؟ این هرچه میخواند، میگفتند: این همین است. چون این با معجزه قرآن را حفظ کرده است. تطبیق کردند، دیدند مو نمیزند.
ما داشتیم آدمهایی را که در یک کتاب عربی، یک جملهاش قرآن بود، باقیاش هم عربی بودد. نگاه میکرد میگفت: آن قرآن است. حال آنکه هیچی سواد نداشت.
این «خاتَمَ النَّبِیِّین» هم اختصاص به پیامبر اسلام دارد. «خاتَمَ النَّبِیِّین» دو تا پیام دارد. 1- دین دیگر نقصی ندارد. دین دیگر نقصی ندارد. 2- در دین تحریف نشده است. پس بگذارید این را هم بنویسم.
خاتم النبیین دو تا پیام دارد: 1- دین کامل است. 2- دین بدون تحریف است.
3- «أَسْرى بِعَبْدِه» (اسرا/1) معراج، غیر از حضرت عیسی هیچ پیغمبری معراج نداشته است.
3- اطاعت از رسول خدا، اطاعت از خدا
در قرآن الآن شک کردم، یازده تا یا چهارده تا، حالا حداقل بگیریم. یازده تا «أَطیعُوا اللَّه» است. یعنی مطیع خدا باشیم. در کنار همه «أَطیعُوا اللَّه»ها، «أَطیعُوا الرَّسُول» هم داریم. یعنی شما«أَطیعُوا اللَّه» بدون «أَطیعُوا الرَّسُول» پیدا نمیکنی. از این معلوم میشود که اطاعت از رسول، عین اطاعت از خداست.
یا مثلاً در قرآن داریم «أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُه» (توبه/74) خدا شما را بینیاز میکند. بعد گفته رسول هم شما را بینیاز میکند. یعنی خداوند، کمال خودش را به پیغمبر تفویض کرده است. یعنی همان کمالی که خودش دارد. رئوف و رحیم صفت خداست، صفت پیغمبر هم هست.
یک جای دیگر یک آیه داریم که «کانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکَ عَظیماً» (نساء/113)، «فَضْلُ اللَّهِ» فضل خدا، «عَلَیْکَ عَظیماً»... بگذارید یک چیزی بگویم. کل هستی یک «رَبّ» خرجش شده است. قرآن میگوید: «رَبِّ الْمَشارِقِ...» باقیاش را هم شما بگویید... «وَ الْمَغارِب» (معارج/40) چون هر لحظه یک گوشه مشرق است و یک گوشه مغرب. تمام مشارق و مغارب را خدا یک رب خرجش کرده است.
یک آیه دیگر، «رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ» (الرحمن/17) آیهی دیگر داریم «رَبُّ کُلِّ شَیْءٍ» (انعام/164) دو تا داریم، چهار تا داریم، بالاترینش یکی از «رب»ها است که خدا شانزده بار گفته است. اما به شخص پیغمبر که رسیده 248 بار میگوید: «ربک». یعنی کل مشرق و مغرب یک «رَبّ» خرجش شده است. مشرقین و مغربین یک رَب، «رَبُّ کُلِّ شَیْءٍ» یک رَبّ، به شخص پیغمبر که میرسد، بیش از 240 بار میگوید: «رَبُّک» من پروردگار تو هستم. این خیلی مهم است.
هیچ پیغمبری عضوش در قرآن نیامده است. پیغمبر ما عضو، عضوش در قرآن آمده است. «أَقِمْ وَجْهَکَ» (یونس/105) «وجه» یعنی صورت «لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْک» (حجر/88) عَینَین، یعنی چشم «بِلِسانِک» (مریم/97) معنا کنید. «عُنُقِک» (اسراء/29)، «یَدَک»، «صَدْرَکَ» (شرح/1)، «الَّذِى أَنقَضَ ظَهْرَکَ» (شرح/3)، «ثِیابَک» (مدثر/4) لباس، «قَرْیَتِک» (محمد/13)، «نساءکَ»، «بَناتِک» (احزاب/59) راجع به هیچ پیغمبری این رقمی...
ببین یک وقت آدم میگوید: قربان شما، یکوقت میگوید: قربان چشمهایت. قربان لبت، قربان سینهات، قربان دستت، قربان پایت، قربان کفشت، قربان خاک زیر کفشت، این رقمی... یکوقت میگوید: سلام علیکم. یکوقت میگویم: سلام علیکم، سلام علیکم، سلام علیکم! اینکه دانه دانه سلام میکنیم، پیداست توجه است. 240 بار میگوید: «رَبُّکَ»
خدا در قرآن پیغمبر ما را با اسم صدا نزده است. کلمهی محمد و احمد آمده، ولی وقتی میخواهد صدا بزند با اسم صدا نمیزند. مثلاً «یا موسی» در قرآن داریم. «یا آدم»، در قرآن هست. «یا نوح» در قرآن هست. «یا عیسی» در قرآن هست، اما «یا احمد»، «یا محمد» در قرآن نیست. پیغمبر ما را خدا با اسم صدا نزده است. از اختصاصات است.
قرب پیغمبر ما به خداوند اعلی درجهی قرب است. قرآن راجع به پیغمبر میگوید: «ثُمَّ دَنا» نزدیک شد، «فَتَدَلَّى» (نجم/8) نزدیک تر شد، «فَکاَنَ قَابَ قَوْسَینِْ أَوْ أَدْنىَ» (نجم/9) یعنی نزدیکترین مقام پیغمبر به خدا این است. اینها بدانند کاریکاتور چه کسی را میکشند. چرا نمیفهمند کسی که در یک منطقهی بیسواد، آیاتی آورد که هنوز دانشمندان به میلیونها نکتهی آن نرسیدند. این مسألهی مهمی است. توهین به چه کسی میکنند. قرآن خیلی قشنگ گفته است. یک آیه داریم که... «یریدون...» یک صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)
4- خنثی شدن توطئههای دشمنان علیه پیامبر اسلام
در قرآن یک آیه داریم، «یُریدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ» (توبه/32) یک آیه داریم «یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّه بِأَفْواهِهِم» (صف/8) دو تا آیه داریم، اطفاء یعنی خاموش کردن. اطفاء حریق یعنی خاموش کردن آتش. یک آیه داریم «یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا»، یک آیه داریم « یُریدُونَ أن...» ترجمهاش این است که میخواهند نور خدا را خاموش کنند. حالا فرق بین «أَنْ یُطْفِؤُا» و «لِیُطْفِؤُا» چیست؟ «أَنْ یُطْفِؤُا» یعنی میخواهند همین الآن خاموش شود. «لِیُطْفِؤُا» یعنی برنامهریزی میکنند که در آینده خاموش شود. میگوید: هم طرح دارند برای امروز، هم طرح دارند برای دراز مدت.
«نُورَ اللَّهِ» نور خدا را، بعد میگوید: «بِأَفْواهِهِم» (توبه/32) میخواهند با فوت خورشید را خاموش کنند. من بعد از کاریکاتور دانمارک، به دانمارک رفتم. رفتم منزل امام جمعهاش، که بالاخره این کاریکاتور در کشور شما که محل این کار بود، چه شد؟ گفت: به نفع ما شد. سالی چهار، پنج نفر بیشتر مسلمان نمیشدند. بعد از جسارت سالی حدود صد نفر مسلمان میشوند.
قرآن یک آیه دارد میگوید: «مُوتُوا بِغَیْظِکُم» (آلعمران/119) از غیظ بمیرید. یعنی به کوری چشم شما، «مُوتُوا» از موت است، موت یعنی بمیرید. «مُوتُوا بِغَیْظِکُم»
دکتر بهشتی شهید مظلوم گفته بود: ای آمریکا از ما عصبانی شو و از این عصبانیت، بمیر. یعنی «مُوتُوا بِغَیْظِکُم».
من سیاست را عقلم نمیرسد. اینها عقل هم ندارند. در تمام کارهایشان تا به حال شکست خوردهاند. من یک جملهای میگویم، به کلمهی اما که رسیدم، شما باقیاش را بگویید. بگویید شد یا نشد.
از اول خواستند شاه را نگه دارند. تمام دنیا خواست شاه را نگه دارد، اما... نشد! حالا که نشد باید بگوییم: «مُوتُوا بِغَیْظِکُم». گفتند: مغزها را منفجر کنید. مطهریها، بهشتیها، مفتحها، هاشمی نژادها، شهدای محراب، مدنی، صدوقی، اما نشد... «مُوتُوا بِغَیْظِکُم».
هشت سال از زمین و آسمان ما را بمباران کردند. اما نشد! «مُوتُوا بِغَیْظِکُم». با هم بگویید... «مُوتُوا بِغَیْظِکُم». یک آیه را امروز حفظ کنیم و بیرون برویم. اما نشد! طالبان را درست کردند، چوب در آستین شیعه. اما نشد! «مُوتُوا بِغَیْظِکُم». هی خلق، خلق درست کردند. خلق کُرد، خلق عرب، خلق مسلمان، گفتند: به جمهوری اسلامی برش بزنیم. از ترکمن گرفته تا آذربایجان گرفته، تا سیستان بلوچستان گرفته، تا کردستان گرفته، خیلی تلاش کردند به جمهوری اسلامی برش بزنند، اما نشد! «مُوتُوا بِغَیْظِکُم».
منافقین را تقویت کردند اما نشد، «مُوتُوا بِغَیْظِکُم». یعنی آمریکا بسش نیست، باز هم با کاریکاتور و اینها...
امام سجاد میگوید: خدا را شکر که دشمنان ما احمق هستند.
میدانید پیغمبر ما چه کسی است؟ پیغمبری است که خدا بر او صلوات میفرستد. «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّون» (احزاب/56) خدا، ملائکه خدا، «یُصَلُّون» فعل مضارع است، برای استمرار است. «یُصَلُّون» یعنی دائماً خدا و فرشتهها بر او صلوات میفرستند. حالا کاریکاتور دانمارک در مقابل ارادهی خدا آمده چه غلطی میتواند بکند. «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّون عَلَى النَّبِی» بعد بخشنامه میکند که «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» شما هم «صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً» (احزاب/56) (صلوات حضار)
این خودش یک درس است برای مسؤولین مملکتی، که اگر میخواهید بخشنامه کنید، رئیس جمهوری، وکیلی، وزیری، سفیری، مدیر کلی، اگر میخواهد بخشنامه کند، اول خودش به بخشنامهاش عمل کند. خدا میخواهد بگوید: مردم به پیغمبر صلوات بفرستید نمیگوید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا...» شما «صَلُّوا» اول میگوید: ببین من که خدا هستم، صلوات میفرستم، فرشتههایی که از شما بهتر هستند، صلوات میفرستند، «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّون» بعد بخشنامه میکند.
اگر رئیس در صف اول جماعت آمد، معاونانش هم آمدند، باقی مردم هم میآیند. اگر رئیس در اتاق خواند، معاونین در اتاقشان نماز خواندند، بخشنامه که میکند نماز بروید، در نمازخانه اداره میبینی، دانه درشتها نمیآیند. اگر میخواهی مردم نماز بیایند خودت باید صف اول باشی. خدا میگوید: من میخواهم بگویم: صلوات بفرست، اول میگوید: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّون» بعد بخشنامه میکند که شما هم «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً» این آداب بخشنامه و دستور دادن است.
5- رفعت نام پیامبر از صدر اسلام تاکنون
یک آیه در قرآن داریم میگوید: «وَ رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ» (شرح/4) من نام تو را رفعت، نام تو را بلند قرار میدهم. «وَ رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ»
پیغمبر یکی بود، همه مردم مکه بسیج شدند، اما یک شهر حریف یکی نشد. بتهایشان را شکست، پیغمبر بالا رفت، همه پایین رفتند. الآن پیغمبر یک میلیارد و خردهای یار دارد. آن روزی که یکی بود، شکست نخورد، حالا شما با یک میلیارد و خردهای یار میخواهید شکست بدهید. خل هستید یا احمق؟ یکی بود شکست نخورد، چون خدا گفته: «وَ رَفَعْنا» یادتان هست؟ «وَ رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ» بگویید... «وَ رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ» من نام تو را گرامی میدارم. یک شهر حریف یک نفر نشد. امام یکی بود، شاه با همه قدرتش، نتوانست امام را بشکند. حالا خط امامی در دنیا چقدر داریم.غیر از ایران کشورهایی که عاشق امام هستند. اسم بچههایشان را روح الله میگذارند. به عشق امام اسم بچههایشان را روح الله میگذارند. امام یکی بود، شاه با همه قدرتش نتوانست یکی را بشکند. با خدا نمیشود کشتی گرفت.
موسی چوب به دست، چوپان بود، فرعون میگفت: «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى» (نازعات/24) او با همهی غرورش غرق شد و موسی پیروز شد. نمیشود.
گفتند: «دَفْناً دَفْناً» (بحارالانوار/ج33/ص169) دفن را که میدانید، مرده را دفن می کنند. «دَفْناً دَفْناً» کلمهای است که از دو لب معاویه بیرون آمد. گفت: من اسلام را دفن میکنم. چطور اسم ابوسفیان در منارهها، اذان گفته نمیشود. اما اسم محمد گفته میشود. (صلوات حضار)
«دَفْناً دَفْناً» را اهل سنت هم در کتابهایشان دارند. الآن کامپیوتر آمده، تا بگویی: «دَفْناً دَفْناً» میگوید: معاویه کجاها گفته است. «دَفْناً دَفْناً» من دفن میکنم، ولذا گفتند: بدن امام حسین را زیر سم اسب کنید. اصلاً دیگر چیزی وجود خارجی نداشته باشد.
مردم، خاک کربلا را ذره ذره، مهر کردند در کیسههایشان گذاشتند. این مهر کربلایی که الآن هست این یک پیام سیاسی دارد. یک صلوات دیگر هم بفرستید. (صلوات حضار)
سه چیز باعث میشود نماز قبول شود. 1- آدم سر نماز حواسش جمع باشد. 2- اگر حواست پرت است، لااقل نافله بخوان. اگر هم حواست پرت میشود، هم حال نافله نداری، لااقل مهر کربلا. گفتند: بچه که متولد شد، خوب است لبش را به مهر کربلا بمالید. در قبر هم که میگذارید خوب است کنار مرده مهر کربلا باشد. یعنی از تولد تا مرگ من با کربلا هستم. این در مقابل آنکه گفت: «دَفْناً دَفْناً». مگر میشود با خدا بازی کرد؟ «وَ رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ»
6- کوثر، هدیه خداوند به پیامبر اسلام
آیهای که همه شما حفظ هستید. یکی از اختصاصات است. «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ» (کوثر/1) نگفته: «آتیناه» با الف و ت. قرآن میگوید: «وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانی وَ الْقُرْآنَ الْعَظیمَ» (حجر/87) نسبت به قرآن «آتینا» میگوید. نسبت به حضرت زهرا میگوید: «اعطینا» فرق بین «آتینا» و «اعطینا» چیست. «آتینا» به چیزی میگویند، که میشود پس گرفت. «اعطینا» یعنی چیزی که میدهیم و دیگر هم پس نمیگیریم. «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ» این تعبیر برای هیچ پیغمبری نیست. «دَنا فَتَدَلَّى»، اختصاص پیغمبر است. «وَ رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ» اختصاص پیغمبر است.
یکی دیگر که در قرآن سه مرتبه تکرار شده است. «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّه» (توبه/33) این کلمه در قرآن سه بار تکرار شده است. بسوزید، بمیرید، دشمنان دین. قرآن قول داده اسلام کرهی زمین را خواهد گرفت. اجازه بدهید من این را سه بار بگویم. چون خدا سه بار گفته من هم سه بار بگویم. اسلام کرهی زمین را خواهد گرفت. اسلام کرهی زمین را خواهد گرفت. اسلام کرهی زمین را خواهد گرفت.
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا» (مائده/9) خدا وعده داده است. خدا وعدههایش را عمل میکند. «وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قیلاً» (نساء/122) چه کسی صادقتر از قرآن. عربیهایی که میخوانم قرآن است. «وَ لَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَه» (حج/47) خدا قول داده است.
زمانی که امام قیام کرد، به امام گفتند: یاران شما چه کسی است؟ فرمود: یاران من در قنداق هستند. همانهایی که بعد بسیجی شدند و جبهه رفتند. یاران من در قنداق هستند. به همه کشورها باج میدادند امام را نگه دارند، امام هم به احدی باج نداد. یک شاعر آمد برای امام صادق شعر گفت، امام پول خوبی به او داد. شاعر دوم آمد از خود امام برای امام شعر خواند، امام پولی به او نداد. گفت: آقا به او پل خوب دادی، چرا به من اینقدر؟ فرمود: او از امام صادق تجلیل کرد. تو از من تجلیل کردی. به تو نمیدهم. به امام گفتند: آقا این همسایهی شما روضه میخواند. لب در هم ایستاده. همسایه در خانه شما است. شما یک شب روضه ایشان بروید. آن زمانی که مشهور نبود. گفت: میخواهم بروم ولی چون لب در نگاه میکنید میترسم برای خدا نباشد، به خاطر اینکه این نگاه میکند روضه نرفتم. گفتم: حالا نگاهش به ما افتاده یک روضهای برویم. برای خدا نیست. من باید برای خدا بروم. اگر میروم برای خدا بروم نه برای اینکه ایشان نگاه میکند.
اینها نمیدانند کار دست چه کسی است؟ من این را یکبار گفتم، یکبار دیگر هم میگویم. شاهپور بختیار میگفت: علت اینکه مردم عاشق امام هستند چون چهارده سال است او را ندیدند. بیاید امام را میبینند، عشقشان تمام میشود. فکر میکرد امام مثل کشمش است که اگر دو سیر بخوری، دیگر... یعنی شاهپور بختیار عقلش نمیرسید که امام کشمش نیست. حداقل فهم است. من نمیدانم چرا بعضی از سیاستمدارها چنین هستند. امام را روانشناسی و جامعهشناسی میکنند. هیچ مرجعی در تشییع جنازهاش یازده نفر خفه نشدند. جز آیت الله العظمی اراکی، حتی در تشییع جنازهی امام خمینی خفه نشدند که بمیرند. یازده نفر! در تشییع جنازهی آقای اراکی، آقای اراک یک تبریک به احدی نگفت. یک تسلیتی بگوید. نمیدانم خیر مقدمی بگوید، یک آبگوشتی به کسی بدهد. هیچی هیچی! بابا این دست خداست. ما فکر میکنیم اگر دخترمان را به فلانی بدهیم، خانه دارد، ماشین دارد، بابایش هم پولدار است، دخترت خوشبخت میشود. ولی این پسر گداست، میگوییم: بابا او پولدار است ولی مشکل دارد. او متأسفانه، متأسفانه، از نظر اخلاقی، از نظر فساد، از نظر فکر، میگوید: حالا بله،کار به دینش نداریم. موسی به دین خود، عیسی به دین خود. من میخواهم دخترم خوشبخت شود. برود در خانهی اینها، خانهی مجللی دارند، وضعشان خوب است. دخترش را آتش میزند به خاطر خانه و ماشین و تلفن. بعد هم میبینی، روایت داریم اگر کسی ازدواج کند به خاطر مال دنیا، به خاطر شکل، خدا در هر دو ناکامش میگذارد. ولی اگر کسی به خاطر خدا به کسی علاقه پیدا کرد، تا آخر میماند.
مردم با پنج میلیون استقبال امام رفتند، در تشییع جنازه تقریباً ده میلیون بودند. با اینکه مدتی که امام رهبری میکرد، چقدر جوانها به خاطر امام در جبهه تکه تکه شدند. و خانوادهی شهدا علاقهشان از امام برنگشت. این عشق، عشق خدایی است. کشمشی نیست، روانشناسی نیست، عاطفی نیست. عمیق است.
الآن به شما بگویم: آا شما یک پولی به ما بدهید، میگویی: برای چه؟ میگویم: جد هجدهم شما عرض کنم که یازده قرن قبل، جد هجدهم شما از دنیا رفته است. میخواهیم برایش سالگرد بگیریم. میگویی: خلی! برای جدت شما پول نمیدهی من سالگرد بگیرم. چرا برای امام حسین پول میدهید عاشورا میگیرید. چون جد شما عشقش عاطفی است، و امام حسین مکتبی است. اینها فرق بین عاطفه و مکتب را نمیدانند. آقای اراکی چه چیزی به کسی داد که یازده نفر در تشییع جنازهاش مردند؟ بس است.
خدایا هرچه به عمر ما اضافه میکنی، معرفت ما را نسبت به خودت و انبیاء و اوصیا و پیغمبر اسلام و اهل بیت، نسبت به قرآن و دینت، هرچه به عمر ما اضافه میکنی، معرفت ما و مودت ما و اطاعت ما را روز به روز بیشتر بفرما. بالاترین درجه معرفت و مودت و اطاعت را به نسل ما تا آخر تاریخ منتقل بفرما.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
«سؤالات مسابقه»
1- نام پیامبر اسلام در کدام کتاب آسمانی مکتوب است؟
1) تورات
2) انجیل
3) هر دو مورد
2- آیه سوم سوره مائده به چه امری تأکید دارد؟
1) خاتمیت پیامبر اسلام
2) کامل شدن دین اسلام
3) جهانی شدن دین اسلام
3- آیه اول سوره اِسراء، به کدام ویژگی پیامبر اسلام اشاره دارد؟
1) معراج به آسمانها
2) قرب به خداوند
3) رفعت نام پیامبر
4- بیشترین واژهی «ربّ» در قرآن، در چه موردی به کار رفته است؟
1) پروردگار آسمان و زمین
2) پروردگار انسان و جنّ
3) پروردگار پیامبر اسلام
5- آیه 8 سوره صف، به چه امری اشاره دارد؟
1) غلبه اسلام بر تمام جهان
2) توطئه دشمنان علیه اسلام