ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
آفات خدمت به دیگران
تاریخ پخش: 19/04/93
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
یکی دو شب راجع به خدمت صحبت کردیم. در این جلسه میخواهم آفات خدمت را بگویم. حدود سیزده آفت را نوشتم. منتهی سه، چهار نکته هم جا گذاشتم. یکی اینکه خدمت باید عاشقانه باشد.
1- کسالت و کراهت در انجام خدمت
قرآن میگوید: بعضیها نماز میخوانند اما با زور نماز میخوانند. در حال کسالت، از نماز انتقاد میکنند. چرا؟ برای اینکه روی عشق نمیخوانند. قرآن «وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا کُسالى» (نساء/142) یعنی بلند میشود نماز میخواند، ولی در حال کسالت است. یک آیه داریم میگوید: پول میدهد اما به زور پول میدهد. «وَ لا یُنْفِقُونَ إِلاَّ وَ هُمْ کارِهُونَ» (توبه/54) پول میدهد، اما زورکی است. عشق!
قرآن به موسی خطاب کرد که به بنی اسرائیل بگوید: یک گوسالهای بکشند. یک خرده بهانه گرفتند. گوساله شکلش چی، سنش چی، رنگش چی، بهانههای بنی اسرائیلی آوردند. آخرش کشتند. قرآن میگوید: «فَذَبَحُوها» ذبح کردند، اما «وَ ما کادُوا یَفْعَلُونَ» (بقره/71) ذبح کردند، اما ذبح نکردند. چرا؟ چون روی عشق نبود.
مسألهی دوم اینکه خدمت باید انتخابی باشد، نه تحمیلی.
خدا آیت الله فلسفی را رحمت کند، از علمای بزرگ مشهد بود. اخوی ایشان هم از وعاظ درجه یک بود. خدا هردوی آنها را رحمت کند. روایت میگوید: «اخْدُمْ أَخَاکَ» یعنی کفشهای برادرت را جفت کن و به برادرت خدمت کن. اما «فَإِنِ اسْتَخْدَمَکَ فَلَا» (مستدرک/ج12/ص428) میگفت: کسی پای منبر من میآید، اگر لازم باشد تجلیل میکنم. اما اگر ورقه دادند که فلانی آمده تجلیل کن، ورقه را دور میاندازم. تجلیل تحمیلی، مثل جنگ تحمیلی! تشویق تحمیلی، یک چیزهایی را الکی بزرگ میکنیم. میگوییم: چون او ما را بزرگ کرده، یک برنامهای هم برای ایشان بگذاریم که بدش نیاید. خدمتی خوب است که انتخاب باشد. اگر شما دستهای مرا ببندی و بعد از جیب من پول برداری و بستنی بخری، میگویند: قرائتی سخاوت دارد!؟ مجبور هستم، دستم را بستی، از جیب من پول درآوردی و بستنی خوردی. این سخاوت نیست. سخاوت این است که با دست خودم باشد. خدمت انتخابی، نه تحمیلی، «اخْدُمْ أَخَاکَ فَإِنِ اسْتَخْدَمَکَ فَلَا»