درسهایی از قرآن

پاسخ مسابقه درسهایی از قرآن

درسهایی از قرآن

پاسخ مسابقه درسهایی از قرآن

عزت در سایه اسلام

 

عزت در سایه اسلام

تاریخ پخش:  06/09/93
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین، اللهم صل علی محمد و آل محمد
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بینندگان بحث را زمانی پای تلویزیون می بینند که شب هفتم آذر ماه است و روز هفتم آذر را روز نیروی دریایی نامیده اند. مکان بحث هم نوشهر در دانشکده علوم دریایی است. خدمت دانشجویان نیروی دریایی هستیم. کلمه ای که اسلام به قوای مسلح گفته است، گفته است که اگر کشوری قوای مسلحش قوی باشد، یعنی هم علمی و هم قدرتی و رحیه ای، عزت است. «الجنود عزّ» لشکر عزت است. من به خاطر این روزی که علمیاتی نیروی دریایی انجام داد، که ضربه ی محکمی به صدامی ها زد، و این روز را روز دریایی گفته اند، به عنوان یک طلبه تبریک می گویم و می خواهم راجع به عزت صحبت کنم.
1- حفظ عزت خود و دیگران
اسلام هر چیزی را که باعث ضربه به عزت باشد، را ممنوع کرده است. یک زن اگر گوشتش سوخت می تواند بگوید که گوشتم سوخت؟ نه حق ندارد، سوخت که سوخت، چرا نقل می کنی؟ اگر یک کسی عیبی دارد، حق ندارد عیبش را بگوید. حتی اگر گناهی کرده است. یک کسی ممکن است گناهی بکند، شما حق نداری گناهت را نقل بکنی. از صحنه ی گناه حق نداری فیلمبرداری کنی، عکسبرداری کنی، حق نداری این صحنه ها را برای دیگران تصویرش را بفرستی، چرا؟ برای اینکه انسان ممکن است خلاف بکند، انسان معصوم نیست، اما وقتی این را نقل می کنی، یعنی می خواهی آبروی من را بریزی دیگر! خودش هم انسان حق ندارد آبروی خودش را بریزد. بگوید من این عیب را دارم، این عیب را دارم، این عیب را دارم! عیب داری برو اصلاح کن. خودت هم حق نداری خودت را ذلیل کنی! یعنی پهلوی دیگران کاری بکنی، که مردم نگاهشان به شما برگردد. بگویند پس یک آدم ضعیفی است.
یکی از بزرگان نصیحت می کرد و می گفت: منبری که منبر می رود، حق ندارد بگوید یک چیزی شنیده ام، نمی دانم راست است، نمی دانم دروغ است. خوب نمی دانی نگو! با مردم محکم حرف بزن! «ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَ‌یْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ» (بقره/2) قرآن که حرف می زند، می گوید ببین! این حرفی که من می زنم چکش خور ندارد. حرف محکم! من و من کردن! دل و دل کردن! مردم را به شک وادار کردن... حتی اگر دفاع هم بکنی نباید بگویی.
یک کسی می خواست، صحبت کند راجع به یک کسی، گفت: فلانی آدم خوبی است، این کمال را دارد، این کمال را دارد، این کمال را دارد، این کمال را دارد، و اما اینکه می گویند: فلانی بهایی است، من تحقیق کردم، دروغ بود. اِ فلانی بهایی است؟ یعنی ولو گفت دروغ بود، ولی آبروی طرف خراب شد. گفت: بهایی است من تحقیق کردم دروغ بود، گاهی وقت ها افرادی ناخواسته یک کسی را خراب می کنند.

خدا رحمت کند آیت الله شهید دستغیب را! شیراز خدمت ایشان بودیم. می گفت من وارد جلسه ای شدم، یک کسی می خواست از من تجلیل کند. گفت: آیت الله دستغیب صاحب «گناهان کبیره» تشریف آوردند. به او گفت: من یک کتاب دارم «گناهان کبیره» یک کتاب هم دارم کتاب «قلب سلیم» بگو صاحب «قلب سلیم» آمد. گفت صاحب «گناهان کبیره» آمد. یعنی گاهی وقت ها افرادی هم خراب می کنند. به هر حال انسان حق ندارد چیزی برای خودش، حتی برای اولادش، مادر حق دارد وقتی مهمان دارد بگوید این دختر من، رفوزه شده است، تجدید شده است، این دختر من چنین کرده است؟... حق ندارد. مادر است ولی حق ندارد دخترش را بشکند. پدر حق ندارد پسرش را بشکند. استاد حق ندارد شاگردش را بشکند. هر چیزی که باعث ضربه و شکست به فرد و جامعه بشود، داخلی و خارجی، فردی و بین المللی در اسلام حرام است.

ادامه مطلب ...

جایگاه نماز در قرآن

جایگاه نماز در قرآن

تاریخ پخش: 29/08/93
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
در جلسه‌ای راجع به نماز صحبت کردیم. امتیاز نماز بر همه عبادت‌ها. قرآن یک آیه دارد می‌فرماید: «وَ أَوْحَیْنا» یعنی وحی کردیم. «إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ» کارهای خیر، بعد می‌گوید: «وَ إِقامَ الصَّلاة» (انبیاء/73) ما به کارهای خیر وحی کردیم. بعد می‌گوید: به نماز وحی کردیم. مگر نماز جزء کار خیر نیست؟ نماز هم جزء کار خیر است. اما خدا اسمش را جدا می‌آورد. پیداست حساب نماز از همه عبادت‌ها جداست.
1- ذکر نام نماز، به صورت جداگانه
آیه‌ی دیگری داریم که می‌گوید: کار خیر انجام دهید، بعد می‌گوید: نماز. در چند جای قرآن، نماز را خدا از کار خیر جدا کرده است. یکوقت شما روضه می‌خوانی یک پرچم هم می‌زنی، دعوت هم می‌کنی. بنر و تابلویی هم می‌زنی. یکبار هم در خانه یک نفر می‌روی و می‌گویی: آقا منزل ما روضه تشریف بیاورید. پیداست این یک نفر با باقی افراد فرق دارد. یک دعوت عمومی است و یک دعوت خصوصی است.
«قُلْ إِنَّ صَلاتی‏ وَ نُسُکی» (انعام/162) نُسُک به معنی عبادت است. حضرت ابراهیم می‌گوید: نماز من و عبادت من... نماز هم جزء عبادت است. ولی می‌گوید: نه! اسم نماز را جدا ببر.‏ جای دیگر هم هست همه را با «واو» و «نون» می‌گوید. مثلاً می‌گوید: «موتون» با وا و نون. ولی به نماز که می‌رسد می‌گوید: «موقیمون»، می‌گوید: «موقیمین». اینجا از نظر ادبیات عرب می‌گوید: «اعنی» یعنی من عنایت خاصی روی اقامه نماز دارم. حالا من کار ندارم... این حرف‌ها به درد فارس‌ها نمی‌خورد. در یک کلمه حساب نماز از همه عبادت‌ها جداست. شهری و دهاتی و فقیر و غنی ندارد. حج برای اغنیاست. خمس و زکات برای اغنیاست. روزه برای آدم سالم است. ولی مسأله نماز هیچ قیدی ندارد.
مسوؤلین فرهنگی، ما حدود دوازده میلیون بچه مدرسه‌ای و حدود پنج میلیون هم دانشجو داریم. پنج میلیون و دوازده میلیون، هفده میلیون می‌شود. حدود یک میلیون هم معلم داریم. آمار اساتید دانشگاه را دقیق نمی‌دانم. با طلبه‌ها و تربیت معلم‌ها شاید حدود بیست میلیون شود. ما کسانی را داریم که مشغول تحصیل یا در حوزه یا در دانشگاه هستند.

ادامه مطلب ...

قیام امام حسین علیه السلام برای امر به معروف


  قیام امام حسین علیه السلام برای امر به معروف

تاریخ پخش: 08/08/93
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
هفته‌ی اول محرم به نام هفته امر به معروف گذاشته شده است. امر به معروف امر به خوبی‌هاست. نهی از منکر یعنی نهی از بدی‌ها. وظیفه‌ای است که قرآن می‌گوید: حتی بچه‌ها هم باید امر به معروف کنند. اگر بچه‌ای خلافی را دید می‌تواند نهی از منکر کند.
1- امر به معروف، وظیفه ای همگانی
پدری سیگاری بود، یک شعری بچه‌اش علیه سیگار و ضد سیگار یاد گرفته بود. تا پدرش می‌رفت سیگار بکشد، برای پدرش این شعر را می‌خواند. پدرش عصبانی شد گفت: می‌روم در مستراح می‌‌کشم. در مستراح رفت، بچه پشت در مستراح رفت باز این شعر را خواند. بالاخره پدر عصبانی شد، سیگارش را خاموش کرد دیگر نکشید. قرآن بخوانم. لقمان می‌گوید: بچه جان، نگو من بچه هستم. «یا بُنَیّ» پسر کوچولو! «أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ» (لقمان/17) اکر یکوقتی گفتند: اسلام راجع به آزادی چه می‌گوید؟ بگو: اسلام در آزادی طوری است که دختر که نه ساله شد به تکلیف می‌رسد. یعنی واجبات را باید انجام بدهد، یکی از واجبات امر به معروف است. اگر بالاترین شخصیت مثل رئیس جمهور گرفتار خلافی شد، یک دختر نه ساله در قانون اسلام اجازه دارد به رئیس جمهور نهی از منکر کند. این علامت آزادی است. امر به معروف یعنی محیط آزاد است. امر به معروف یعنی بنزین می‌سوزد، نگو به ما چه؟ اگر کسی راه می‌رود و خلاف می‌بیند یا با زبان، یا با قدرت و بازو، یا با عبوس کردن، حداقل عبوس کنیم. گناه دیدی عبوس کن. اگر کسی با هیچ رقمی با منکر برخورد نکرد، حدیث می‌گوید: این مرده است. فقط باد در ریه‌اش می‌رود. و لذا « فَهُوَ مَیِّتٌ بَیْنَ‏ الْأَحْیَاء» (تهذیب الاحکام/ج6/ص181) میت به معنی مرده است. «بین الاحیاء» یعنی بین زنده‌ها! ما دو مرده داریم.
خدا مرحوم پرورش را رحمت کند. می‌فرمود: ما دو رقم مرده داریم. مرده افقی، قبرستان. مرده عمودی، آدم‌های بی‌خاصیتی که در خیابان راه می‌روند. مرده افقی و عمودی داریم. این جمله هم می‌تواند از این حدیث برداشته شود. حالا چرا هفته اول محرم را هفته امر به معروف گفتند، چون امام حسین فرمود: کربلا می‌روم تا امر به معروف کنم. «انی ارید عن آمر بالمعروف»
 
ادامه مطلب ...

آثار و برکات عزاداری



 آثار و برکات عزاداری

تاریخ پخش: 01/08/93
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
عزیزانی که پای تلویزیون هستند زمان پخش دو شب مانده به محرم است. یک بحثی برای محرم داریم اهمیت عزاداری، برکات عزاداری، آفات و نقاط ضعف عزاداری. اول که جواب وهابی‌ها را باید بدهیم این است که آنها عزاداری را بدعت می‌دانند. می‌گویند: عزاداری نداریم. باسمه تعالی! داریم، شما سواد ندارید. کدام آیه برای عزاداری است.
1- گرامیداشت یاد مظلوم در قرآن
خدا اول روضه خوان است. برای دخترهای مشرک روضه خوانده است. چون در زمان جاهلیت مشرکین دخترانشان را زنده به گور می‌کردند. آیه با یک ریتم ویژه نازل شد. ریتم «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَت‏» (تکویر/۱) از ریتم‌های ویژه است. «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَ‌تْ، وَإِذَا النُّجُومُ انکَدَرَ‌تْ، وَإِذَا الْجِبَالُ سُیِّرَ‌تْ، وَإِذَا الْعِشَارُ‌ عُطِّلَتْ» (تکویر/۱-۴) اصلاً ریتم دارد. ریتم استثنایی دارد که طرف خوب تشنه شود. مثل اینکه کسی وارد می‌شود بگویی: اگر فردا آمدم، اگر فردا چنین شد. اگر فردا... اگر فردا... می‌گویم: خوب بگو. باقی‌اش را بگو. اگر شد چه؟ اگر چنین شد، اگر چنین شد، اگر... اگر... بعد روضه می‌خواند. می‌گوید: «وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ، بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ» (تکویر/۸ و۹) این دختر چه گناهی کرده که او را کشتی؟ مسلمان‌ها که دختر در گور نمی‌کردند. مشرکین دختر را در گور می‌کردند. ولی خدا برای دختر مشرک روضه خوانده است. ولو مشرک است اما مظلوم است. یعنی باید جامعه به نفع مظلوم نعره بکشند. این عقب نشینی اسرائیل در ماجرای غزه به خاطر این است که از شرق و غرب دنیا آمدند کودک کشی اسرائیل را مطرح کردند. اسرائیل دید عجب از در و دیوار علیه این کار او جوشید و عقب نشینی کرد. درست است غزه مقاومت کرد، اما فشارهای دنیا هم رویش بود.
آقایان وهابی شما می‌گویید: در قرآن عزاداری نداریم. خداوند در سوره «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَت‏» برای دختر مظلوم ولو مشرک هم هست، می‌گوید: «بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ». بهترین آیه است و دلیل بر این است که انسان باید مظلومیت‌ها را فریاد بکشد. این برای مشرکین.

اما برای مؤمنین، قرآن در هفت آیه از سوره تکویر «اذا» می‌گوید. بعد از این سوره‌ای به نام سوره‌ی بروج است. در سوره‌ی بروج خداوند برای مؤمنین می‌گوید: «وَ السَّماءِ ذاتِ الْبُرُوج‏» (بروج/۱) قسم به آسمان با ستاره‌ها. «وَ الْیَوْمِ الْمَوْعُود» (بروج/۲) قسم به روز میعادگاه و قیامت. «وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُود» (بروج/۳) بعد که قسم می‌خورد می‌گوید: «قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُود» (بروج/۴) اخدود به معنی دره است. مرگ بر اصحاب دره. اصحاب دره چه کسی بودند؟ یک دره پر از آتش درست کردند. مؤمنین را در آتش می‌انداختند. می‌نشستند و سوخته شدن مؤمنین را با چشم تماشا می‌کردند. اینها مظلوم بودند. به جرم ایمان در آتش سوختند. خدا می‌گوید: «قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُود» مرگ بر اصحاب اخدود. «النَّارِ ذاتِ الْوَقُود» (بروج/۵) یک آتش شعله‌ور راه انداختند، «إِذْ هُمْ عَلَیْها قُعُود» (بروج/۶) سر دره نشستند، «وَ هُمْ عَلى‏ ما یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنینَ شُهُود» (بروج/۷) شاهد سوختن مؤمنین بودند. چه گناهی کردند؟ «وَ ما نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلاَّ أَنْ یُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزیزِ الْحَمید» (بروج/۸) گناه اینها این بود که ایمان آوردند. پس خداوند هم برای مشرک و هم برای مؤمن چون مظلوم است، مظلوم یابی ارزش است و ما کار به شیعه و سنی نداریم. شیعه استدلال خودش را دارد. سنی هم راه خودش را می‌رود. اما هرکس مظلوم شد، باید به نفع مظلوم فریادزد. امیرالمؤمنین فرمود: «کُونَا لِلظَّالِمِ‏ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْنا» (نهج‌البلاغه/ص۴۲۱) به نفع مظلوم باشید. نمی‌گوید: «کُونَا لِلظَّالِمِ‏ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ المؤمن عَوْنا».


ادامه مطلب ...

متن درسهایی از قرآن موضوع نظارت در قرآن(2)


نظارت در قرآن(2)
تاریخ پخش: 24/07/93
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
موضوع بحث ما نظارت است. یک جلسه صحبت کردیم. این جلسه دوم است که انشاءالله می‌خواهیم نکاتی را راجع به نظارت بگوییم. نظارت قوی علامت اقتدار نظام است. کشوری که مقتدر است نظارتش هم قوی است. اگر نظارت نباشد هرکس هر کاری کند، کسی به کسی نیست.
زمان جنگ شب‌ها لامپ‌ها را خاموش می‌کردند که هواپیمای دشمن منطقه را شناسایی نکند. تاریکی بود. من داشتم می‌رفتم به یک نفر رسیدم او را می‌شناختم، دیدم در تاریکی صدای خروس درمی‌آورد. گفتم: چرا صدای خروس درمی‌آوری؟ گفت: تاریکیه کی به کیه! اگر نظارت نباشد، هرکسی هرکاری بخواهد می‌کند. نظارت نشانه اقتدار است. برای حفظ قانون لازم است. عامل تقوا است. جلوگیری از خلاف شرع، خلاف قانون و هرج و مرج است. وسیله نظم است. مانع هرج و مرج است. عامل پیشگیری است.
1- نظارت، حافظ قانون و ضابطه
نظارت مانع اجتهاد در مقابل نصّ است. بعضی‌ها با اینکه قانون می‌گوید: باید این پول خرج این شود. به سلیقه خودش برمی‌دارد خرج یک کار دیگر می‌کند. اجتهاد در مقابل نصّ! بالاخره آن پولی که تعیین کرده خرج این کار شود، ممکن است من اشتباه باشم، نمی‌گوییم که همه مصوبات حق است، ولی بالاخره اگر هم عصمت در کار نیست، اینهایی که قانون تصویب می‌کنند معصوم نیستند. ولی حرفشان حجت است. برای شورای نگهبان حجت است. مثل دکترها! دکترها معصوم نیستند. ممکن است یک قرص اشتباه هم بدهند. ولی حرف دکتر حجت است. حتی مراجع تقلید هم که مریض می‌شوند و دکتر می‌روند هرچه گفت، گوش می‌دهند. دکتر عصمت ندارد ولی حجت دارد. این پول باید اینجا خرج شود. آقا من تشخیص دادم باید اینجا خرج شود. شما بی‌خود تشخیص دادی! حرف شما حجت نیست. اگر یک دکتری حتی قرص اشتباهی به من داد، خوردم و مردم روز قیامت رو سفید هستم. چون حرف حجت داشتم. اما اگر به سلیقه خودم یک کاری را بکنم، ولو درست باشد، ممکن است کسی بگوید: این قرص را بخور، خوب می‌شوی. خورد و خوب هم شد. اما در عین حال مردم می‌گویند: به حرف چه کسی گوش دادی؟ به چه دلیل این قرص را خوردی؟ ما باید قانون را حفظ کنیم. قالب نباید به هم بخورد.
اگر خانمی به دلیلی نمی‌تواند نماز بخواند، نماز در ماه چند روز بر او واجب نیست. می‌گوید: درست است ولی برای اینکه قانون نشکند، وقت نماز بنشین، سبحان الله والحمدلله بگو. عید قربان حاجیانی که سفر اول مکه می‌روند باید سرشان را بتراشند. حالا اگر یک حاجی کچل بود، می‌گویند: یک تیغ بردارید به سر کچلش بمالید. یعنی قالب را حفظ کنید. بچه ختنه کرده به دنیا آمد. باز می‌گویند: تیغی بردارید و همانجا بکشید، که قالب حفظ شود. قانون باید حفظ شود. این حفاظت با نظارت و تذکر و اینها است.


ادامه مطلب ...