درسهایی از قرآن

پاسخ مسابقه درسهایی از قرآن

درسهایی از قرآن

پاسخ مسابقه درسهایی از قرآن

خطر بازگشت امت به جاهلیت


خطر بازگشت امت به جاهلیت
تاریخ پخش: 17/07/93
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بحث شبی پخش می شود که شب تولد امام هادی(ع) است. نیمه ماه ذی الحجه! بعد از عید قربان، سال سی و چهارم درسهایی از قرآن و مسابقات بیست و سومین سالگردش است. این کار که خوب درآمده است، چون من دستم در کار نبوده است. چون اگر دست من بود، معلوم نبود انقدر خوب باشد. یک فرهنگی با فضیلتی در کلاسش از بحث های ما سؤال طرح کرد، بعد این را توسعه داد، از کلاس به مدرسه، از مدرسه به منطقه، از منطقه به تهران و از تهران به همه ی ایران، الان دو سه میلیون علی التناوب ما بیننده داریم. که چون می خواهد سؤالات را جواب بدهد، دل می دهد، وقتی دل می دهد، زیاد یاد می گیرد. من چند هزار ساعت در ماشین نشسته ام، چون دل نداده ام، هنوز رانندگی بلد نیستم. اگر سی ساعت دل می دادم راننده شده بودم. این نگاهی که آدم دل بدهد، خیلی چیز یاد می گیرد. کار بسیار با برکتی است و من از همه شماها و موسس این کار و از آموزش و پرورش و صدا و سیما، برادران عزیزی که در دفتر ترویج طراح و مجری و مبلغ این کار بوده اند، تشکر می کنم، خوب من هیچ نقشی در این زمینه ندارم و فقط بحث های خودم را اجرا می کنم، منتها این ها آمده اند، از این پوست پرتقال مرباهای مختلف درست کردند. البته پوست پرتقال نیست، چون حرف های من از قرآن است، هر چه از من است، پوست پرتقال است. بحث امروز چیست؟ چون در آستانه عید غدیر است من یک بحث مهمی را می خواهم بگویم که تا به حال نشنیده اید، بیست دقیقه گوش بدهید، خیلی مطلب گیرتان می آید. اگر کسی از شما سؤال کرد، یعنی چنین دل بدهید که بتوانید نقل کنید. چنین دل بدهید که بتوانید نقل کنید. چطور حدود صد هزار نفر همه در غدیر خم یکباره عوض شدند؟ من نمی توانم... یک کسی آمد و گفت من نمی توانم قبول کنم غدیر خمی باشد، ده ها هزار نفر بشنوند «من کنت مولاه فعلی مولاه» یکباره بعد از دو ماه همه چیز عوض شود. سؤال این است. من سؤال را می نویسم روی آن فکر کنید. آن وقت جوابش را از قرآن می گویم.
بسم الله الرحمن الرحیم. چگونه ده ها هزار نفر برگشتند؟!!
1- فراموش کردن غدیر پس از رحلت پیامبر
اگر کسی گفت یک بچه شیعه باید جوابش را بلد باشد.
جوابش را از قرآن بگوییم. بالاخره درسهایی از قرآن است دیگر و من هم معلم قرآن می خواهم باشم. اول حساب کنیم که پسر پیغمبر باید خوب باشد، یا غیر پسر پیغمبر؟ کدام ها لازم تر است خوب باشند؟ همه باید خوب باشند، منتهی بین پسر پیغمبر و دیگران، کدام ها اولویت دارند که باید حتماً این ها خوب باشند؟ پسر پیغمبر!
پسران پیغمبر در ماجرای یوسف! پسران پیغمبر یوسف را در چاه انداختند. وقتی پسر پیغمبر بیاید و بگوید که یوسف را باید حذفش کنیم. از جلوی چشم بابا باید حذفش کنیم. یا او را بکشیم، یا در چاه بیاندازیم. وقتی پسر پیغمبر این کار را می کند، خوب در غدیر خم که پسر پیغمبر نبودند. این یک مورد.
دوم! دوم اینکه اگر کسی باید قدردانی کند، برادر مهم تر است که قدردانی کند یا غریبه ها؟ برادر در اولویت است. برادران یوسف برادر بودند گفتند یوسف نباشد. در غدیر خم برادر حضرت علی نبودند. اگر در قرآن دیدیم که برادر برادر را حذف می کند، پس راه باز می شود که آن هایی هم که برادر نیستند، علی را بگویند: حذف!

سوم! از یوسف ذره ای لطمه ندیده بودند، آخر یوسف کاری به برادرها نداشت. با اینکه هیچ لطمه ای ندیده بودند، گفتند: حذفش کنیم. از حضرت علی(ع) در جبهه ها لطمه دیده بودند. «احقاداً بدریةً و خیبریةً و حنینیةً» حضرت علی(ع) در جبهه پدران مشرک این ها را کشته بود.

ادامه مطلب ...

متن درسهایی از قرآن موضوع آداب گفتگو و مناظره

آداب گفتگو و مناظره
تاریخ پخش: 10/07/93
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بحث را بینندگان پای تلویزیون زمانی گوش می‌دهند که شهادت امام باقر(ع) است و من امروز در مورد گفتگوی علمی، کرسی  آزاد اندیشی، مناظره، شیوه گفتگو و مناظره صحبت می کنیم. چون الآن دیگر خیلی بحث‌ها رسمی و غیر رسمی است. او در مغازه‌اش نشسته و یک چیزی می‌گوید، او یک چیزی می‌گوید. با هم گفتگو می‌کنند. آداب گفتگو و مناظره!
1- نقش امام باقر(علیه السلام) در احیای اسلام
بحث ما درباره آداب گفتگو به مناسبت شهادت امام باقر است. چون در میان امامان ما اولین امامی که توانست حوزه علمیه را راه بیاندازد، امام باقر بود. حضرت امیر ۲۵ سال در خانه نشست. چهار، پنج سال هم که حکومت دستش بود، جنگ نهروان و صفین و قاسطین و مارقین و ناکثین بود. به امام حسن هم حکومت ندادند. امام حسین هم در کربلا شهید کردند. امام سجاد هم در دوره خفقان بود. بنی امیه تا روی کار بود، امامان ما نتوانستند حوزه‌ای تشکیل بدهند. بنی امیه تضعیف شد و سقوط کرد. بنی عباس روی کار آمد. بنی عباس می‌خواستند به مردم بگویند: ما با اهل‌بیت خوب هستیم. اینها یک مقداری آزادی دارند. امام باقر حوزه علمیه را راه انداخت. کلمه‌ای که می‌گویند: باقر، به قول امروزی‌ها باقر یعنی پژوهشگر و تحقیق، باقر به قول امروزی‌ها یعنی پژوهش. یعنی شکافتن مطلب، همینکه امروز می‌گویند: انرژی هسته‌ای. یعنی ما بتوانیم از یک سری چیزها، یک چیزهایی را...
به عوام که می‌گویند: نفت چیست؟ می‌گویند: همین که در چراغ است. اما دنیای پتروشیمی این نفت را شکافت. از درون نفت صدها مواد استخراج کرد.
نوک کشتی و قایق تیز است چون می‌خواهد آب را بشکافد. نوک هواپیما این رقمی است. چون می‌خواهد هوا را بشکافد. باقرالعلوم یعنی درون علم را می‌شکافد و از آن یک چیزهایی درمی‌آورد.
2- دعوت برمبنای حکمت و اخلاق حسنه
موضوع بحث ما آداب مناظره و گفتگو است. بسم الله الرحمن الرحیم. آداب گفتگو و مناظره! قرآن می‌فرماید: «ادْعُ»  دعوت کن، «إِلى» به سوی،‏ «سَبیلِ رَبِّکَ» (نحل/۱۲۵) به راه خدا دعوت کن. «بِالْحِکْمَةِ» حکمت، دیگر چه؟ «وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ» این آیه قرآن است. دیگر چه؟ «وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی‏ هِیَ أَحْسَنُ» این آیه قرآن است. یعنی اگر می‌خواهی کسی... می‌خواهی بچه‌ات را به نماز دعوت کنی. یک پسری، دامادی، همسری، عروسی داری کج می‌رود.

به راه خدا با منطق دعوت کن. استدلالی حرف بزنیم. موعظه حسنه معنایش معلوم است. یعنی خیرخواهی که نیکو باشد. با نیش و نوش، با تحقیر و مسخره نباشد. منتهی جدال با مخالف است. چون این خودی است. این هم خودی است. این خودی نیست در مقابل ما رقیب است. گارد گرفته، این ضد ما است. می‌گوید: چون ضد تو است، اگر این حسنه است، آن کسی که مخالف تو است باید احسن باشد. مثل سکنجبین، اگر می‌چشی می‌بینی سرکه‌اش زیاد است، شکرش را زیاد کن. چون آن کسی که رقیب ما است گارد گرفته و مخالف است. آنوقت شما در برابر مخالف، به جای حسن باید سراغ شیوه احسن بروید.

  ادامه مطلب ...

درسهایی از قرآن با موضوع تعلیم همراه با تربیت

تعلیم همراه با تربیت


تاریخ پخش: 03/07/93
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
عزیزان بحث را در مهر ۹۳، آغاز سال تحصیلی و در آستانه شهادت امام جواد تماشا می‌کنند. بحث ما تعلیم و تربیت است. در مورد امام جواد یک جمله بگویم که به تعلیم و تربیت هم می‌خورد. اینکه ما در خانه‌هایمان در تعلیم و تربیت فکر می‌کنیم که اگر یک بچه ترسو و ذلیل و آرام بود، می‌گوییم: بچه مؤدبی است. اما اگر بچه در روی ما ایستاد و حرف ما را نقد کرد، می‌گوییم: بی‌ادب!
1- تربیت فرزندان شجاع و غیور
امام جواد کوچک بود. در کوچه با بچه‌های دیگر بود. مأمون‌الرشید آمد برود، همه بچه‌ها گفتند: خلیفه می‌آید فرار کردند. این پسر کوچولو ایستاد. مأمون گفت: تو چرا فرار نکردی؟ گفت: من کاری نکردم که بترسم. کوچه هم تنگ نیست از آن طرف برو. گفت: پسر چه کسی هستی؟ بعد خود مأمون گفت: امام رضا است که باید بچه‌اش را این رقمی تربیت کند. که کوچولویش هم در روی من می‌ایستد و خودش را نمی‌بازد. بچه‌ها باید طوری باشند که جسور باشند منتهی جسارت...
ما دو رقم حیا در حدیث داریم. «الْحَیَاءُ حَیَاءَانِ حَیَاءُ عَقْلٍ‏ وَ حَیَاءُ حُمْقٍ» (کافی/ج۲/ص۱۰۶) بعضی حیاها براساس عقل است. بعضی حیاها هم براساس حماقت است. بچه خجالتی خوب نیست. بچه‌ای خوب است که با منطق بایستد و حرف خودش را بزند. بگوید: نظر من این است. اینکه ما بچه را تحقیر کنیم، یک پیامی برای آموزش و پرورش و همه پدر و مادرها دارد.
2- نهی از منکر، حق فرزندان نسبت به بزرگ ترها
خدا در قرآن می‌گوید: لقمان! به پسرش می‌گوید: «یا بُنَی‏» آقازاده کوچولو! «أَقِمِ الصَّلاةَ» (لقمان/۱۷) نماز بخوان. جای دیگر می‌گوید: «وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ» (بقره/۴۳) «اقاموا، آتوا»، «یقیمون، یوتون» نماز و زکات در ۲۷ آیه به هم چسبیده است. اما بچه که پول ندارد زکات بدهد. می‌گوید: «یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ» (لقمان/۱۷) تو بچه کوچولو هم باید امر به معروف کنی. «وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ» منکر دیدی، برخورد کن. لقمان می‌گوید: بچه من باید بی‌تفاوت نباشد. خوبی را احسن بگوید، بدی را بیخود بگوید. اینکه بگوییم: این بچه خوبی است. کار به هیچکس ندارد. هرکس هر کاری می‌کند این سرش پایین است. سیب زمینی هم همینطور است. سیب زمینی هم بغلش راست بگویی یا دروغ بگویی بی رگ است. بچه‌های ما نباید مثل سیب زمینی باشند. «یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ»

با بچه باید مشورت کرد. حضرت ابراهیم وقتی مأمور می‌شود بچه‌اش را بکشد، می‌گوید: «یا بُنَیَّ»، «إِنِّی أَرى‏ فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُک‏» (صافات/۱۰۲) من پی در پی در خواب می‌بینم که تو را ذبح می‌کنم. «فَانْظُرْ» نظر بده. «ما ذا تَرى» رأی تو چیست؟ نظر تو چیست؟ می‌گوید:‏ «قالَ یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ» خدا گفته معطل نشو. چون اول مهر است می‌خواهم بگویم. آموزش و پرورش باید علم را همراه با تربیت، همراه با ادب، همراه با خدمت، همراه با اخلاص، اینها را با هم تزریق کنند. وگرنه اگر کله بچه پر از فرمول‌هایی شد و نمره بیست آورد و دانشگاه هم رفت، اما روحیه ضعیف است. به او می‌گوییم: این کلمه حق را بگو، می‌گوید: من خجالت می‌کشم. به او می‌گوییم: برو اینجا کمک کن. می‌گویم: رویم نمی‌شود. این از درون پوک است ولو کله‌اش باد کرده است، اما تمام بدنش ضعیف است. بچه سالم این است که همه چیزش با هم...

  ادامه مطلب ...

نظارت در قرآن

نظارت در قرآن

تاریخ پخش: 20/06/93

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

جلسه در دیوان محاسبات تشکیل شده است. بحث ما نظارت است؛ که نظارت اعضای خانواده بر یکدیگر، نظارت پدر بر بچه‌ها، مادر بر بچه‌ها، نظارت معلم بر شاگردان و استاد دانشگاه بر دانشجوها، نظارت عمومی، خصوصی، فنی، مالی، فکری، اخلاقی، بحث نظارت و بازرسی است. من خودم باور نمی‌کردم اینقدر نکته یاد بگیرم. اصل نظارت را با هفتاد تذکر در دو نیم ساعت می‌گوییم. هر نیم ساعتی سی تذکر را می‌گوییم.

1- خداوند، اولین ناظر بر کارهای ما

اول اینکه باید بدانیم کل هستی از نظر قرآن دارند نظارت می‌کنند. خالق هستی نظارت می‌کند. آیات زیادی داریم. «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصاد» (فجر/۱۴) خدا در کمینگاه است. «لِنَنْظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُون‏» (یونس/۱۴) ما کارهای شما را زیر نظر داریم. «فَإِنَّکَ بِأَعْیُنِنا» (طور/۴۸) کارهایت زیر نظر من است. «إِنَّنی‏ مَعَکُما أَسْمَعُ وَ أَرى‏» (طه/۴۶) خدا به موسی و هارون می‌گوید: من تمام ریز و درشت کارهای شما را می‌بینم. «یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُن‏» (غافر/۱۹) نه چشم را می‌بینم. زیر چشم هم با چه نیتی نگاه می‌کنی، می‌دانم. این بینش، به قول امروزی‌ها جهان‌بینی، این دید و عقیده، که ما زیر نظر خدا هستیم. خیلی عامل کنترل است. خدا گفته: شهیدم، شاهدم، خبیرم، رقیبم، «خبیر، شهید، رقیب، علیم» نه تنها ظاهر را می‌بیند، باطن را هم می‌بیند.

ما جایی می‌رویم بازرسی کنیم، نظارت کنیم پوست کار را می‌بینیم. آدم پوست این ساختمان را می‌بیند. مغزش را نمی‌بیند. تازه اگر مغزش هم خوب باشد، نیتش چه نیتی است؟ «لِیَسْئَلَ الصَّادِقینَ عَنْ صِدْقِهِم‏» (احزاب/۸) ممکن است کسی راست بگوید، اما صداقت نداشته باشد. آدم‌هایی تقوا دارند، اما تقوایشان هم بی‌تقوایی است

  ادامه مطلب ...

صرفه‌جویی در مصرف(1)

صرفه‌جویی در مصرف(1)

تاریخ پخش: 09/05/93

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

عزیزان بحث را در تابستان 93 گوش می‌دهند. من به پرونده‌های بحث‌هایم مراجعه کردم، سالهای 64 و 73 یکی دو بار بحث اسراف را داشتم. دیشب باز پرونده‌ها را دیدم، می‌خواهم راجع به اسراف و صرفه‌جویی به خصوص در آب صحبت کنم. چون شنیدم در بعضی استان‌ها جیره بندی آب کردند. وزیر محترم هم دستور داده است این کار را نکنید.

من به عنوان معلم قرآن اگر از قرآن گفتم قبول کنید. قرآن چند آیه دارد، اگر این آیه‌ها درس زندگی ما باشد، خیلی از مشکلات حل می‌شود. یکی از آیات این است که...

بسم الله الرحمن الرحیم، موضوع: صرفه جویی است. قبل از اینکه بحث کنم، همه ما که این بحث را می‌شنویم از خدا عذرخواهی کنیم. خدایا هرچه اسراف کردیم، اسراف‌های گذشته ما را ببخش. باید توبه کنیم. چه کسی است که اسراف نکرده است. بحث صرفه‌جویی براساس یک عقایدی است که قرآن می‌فرماید: «بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ» (آل‌عمران/195) یعنی من از شما هستم و شما از من هستید. اگر به این آیه عمل کنیم حاضر نیستیم، هرچه دلمان می‌خواهد از چاه آب بکشیم و بگوییم: زمین خودم است. بالاخره آب زیرزمینی برای شما نیست، گرچه از خانه شما بیرون می‌آید اما برای همه است. اگر این آبی که برای همه است، چون من استخر دارم، آب را برای خودم بکشم، بالاخره این خودش را نشان می‌دهد.

ادامه مطلب ...